حجاز آواز حزین و بزمی بود که آن را نصب العرب مینامیدند و موسیقیدانان حیره شیوههای {اجرایی} هنرمندانهتر این آواز را میدانستند و عود کاسه چوبی را نیز عربها از مردم حیره اقتباس کردند و به جای عود با کاسه پوست دار {که} مزمر نامیده میشد و در حجاز معمول بوده بکار میبردند و همچنین در حیره چنگ و تنبور رواج داشت.
کلمان هوارت مینویسد (۱): «پیش از ظهور اسلام عربهای بادیه نشین شعر و داشتهاند ولی تشکیل و بسط آن بر ما مجهول است. شاید طرز حرکت شتر هنگام راه رفتن و گذاردن پاهایش با آن همه نظم بر روی زمین، موجد آهنگ «حدی» گشته است. آهنگی که شتربانان قافله، برای راندن و سرگرمی شترها میخواندند.
بطور کلی باید گفته شود که امرا و حکام عرب در حالی که اغلب از خوانندگان و نوازندگان تجلیل و تشویق میکردند، معهذا اشتغال به موسیقی را دونشان خود میدانستند و از این جهت بسیاری از خوانندگان و نوازندگان معروف عرب که شالوده گذاردن این هنر در آغاز اسلام میباشند، ایرانیان اسیری بودهاند که در جنگها به اسارت درآمده و بنام موالی در شهرهای عرب به کارهای سنگین واداشته شده بودند. موسیقیدانان معروف اعراب هم آنانی بودهاند که زیر دست موسیقیدانهای ایرانی و همین موالی تربیت گردیده بودند.
مخصوصاً در سده اول اسلامی، بیشتر از موسیقیدانها، با ایرانی اسیر و یا اولادان آنها یا مردمان کشورهایی بودند که تحت نفوذ و هنر موسیقی و تمدن و فرهنگ ایران قرار گرفته بودند.
ابولفرج اصفهانی در کتاب «الاغانی» (۲) نوشته است: «سعید ابن مسجع غلام بنی جمح از اهل مکه و مغنی بود. او یکی از بزرگترین استادان فن موسیقی به شمار میرود و بر سایرین تقدم داشت و نخستین کسی بود که نغمههای موسیقی ایران را با الحان و نغمات عربی تطبیق داد و بسیاری از نغمات موسیقی را از ایرانیان اقتباس و به عربی نقل و شایع کرد. به شام هم سفر نمود و الحان روم و نواختن بربط را آموخته بود. به ایران نیز آمده و موسیقی و آواز را تکمیل و نغمههای بسیاری آموخت و به حجاز برگشت و فن خود را اشاعه داد…»
«ابن مسجح بر گروه ایرانی که مشغول ساختمان کعبه بودند، میگذشت، نغمه آنها را که به هنگام کار با آن ترنم میکردند، شنید و آن را به عربی نقل کرد. گویند خواجه ابن مسجح آواز تازهای از او شنید، پرسید این آواز را از که آموختی؟ پاسخ داد از ایرانیان نغمه پارسی را شنیده، آن را به عربی نقل نمودم. خواجه گفت: تو در راه خدا آزاد هستی ولی او از خواجه خود جدا نشد و فن خویش را ترقی داد و در شهر مکه شهرت بسزایی یافت.»
درباره این هنرمند مینویسند: او بقدری در حجاز و جزیره العرب معروف شد که بر او رشک بردند و تقریباً او نخستین مدرسه موسیقی را عملاً در مدینه دایر ساخت و علمای منصب او را متهم ساختند که مسلمانان را منحرف میسازد و از مکه به دمشق اعزام شد. عموزاگان خلیفه مقدم او را گرامی داشتند و به دربار خلیفه معرفیش کردند. صدای ساز او خلیفه را خوش آمد و انعام فراوانی بدو بخشید. شاگرد او ابن محرز نیز مانند استادش برای فرا گرفتن موسیقی و نغمات ایرانی به ایران سفر کرده و بنا به گفته ابوالفرج اصفهانی این موسیقیدان عرب، کلمات و اشعار عربی را در الحان ایرانی میخوانده است.
پی نوشت
۱-شماره ۲، سال پنجم مجله موزیک ایران به نقل از: CL. Huart (1854-1926) CF. Litterature Arabe
۲-ابولفرج اصفهانی متولد ۲۸ در اصفهان و متوفی چهار ذیحجه ۳۵۶ ه ق در بغداد.
۱ نظر