نوشته ای که پیش رو دارید در زمان حیات کلنل علینقی وزیری درباره زندگی، آثار و عقاید ایشان در مجله «هنر و مردم» در اردیبهشت ماه ۱۳۵۳ نوشته شده است که بخشی از آن مطلب که مربوط به عقاید کلنل وزیری در مورد موسیقی ایرانی، شاگردانش هست به اضافه سروده ای از حسینعلی ملاح درباره او را می خوانید.
در باب غم در موسیقی ایران از استاد سئوال شد و ایشان چنین اظهار نظر نمودند:
… هنر پدیدهایست اجتماعی هنرمند نیز زاده اجتماع خویش است. اگر عوامل شادی در روح هنرمند بوجود آید، بدون تردید آثاری که بوسیله او خلق میشود شادی آفرین خواهد بود و گرنه غم آفرین خواهد بود.
دیگر اینکه هنر در بعضی موارد میتواند انتزاعی و تجریدی باشد، در این حالت اگر هنرمند در شرایطی مرفه و شاد زیست، قدر مسلم آثار شادیبخش بوجود می آورد و مورد دیگر که میتواند هنر روزگار ما را مخصوصاً در موسیقی به سوی نوعی تحرک، جنبش و شادی راهنمون شود، حمایت موسیقیدان از جانب سازمانهای مؤثر اجتماعی است.
من در زمانیکه به وطن بازگشتم، با وجود عدم وسایل، کوشش کردم این تحرک و جنبش را در موسیقی احیاء نمایم و مؤید و نمونه آن آثاریست که در سالهای ۱۳۰۴ شمسی و بعد از آن بوجود آوردم مانند: انواع سرودها و مارشها و اپرتها و ترانهها که اشعار آنها از شعرای متقدم و متأخر و معاصر بود، مانند سرود «ای وطن»، «سرود خاک ایران»، «مارش ظفر»، «اپرت دائی کچل»، قطعه «من بیمایه» و سرود: کشور ما ایران بود پادشهش کوروش و دارا بود
و مارش «پیام به سیروس» که شعر آن از ادیب الممالک فراهانی است.
آخرین اثر کلنل وزیری
کلنل وزیری درباره آخرین اثر خویش اظهار داشت: آخرین اثر من در موسیقی «سنفونی نفت» است که در
جریان مبارزه ملت ایران علیه بیدادگری بیگانگان نسبت به ایران در حدود سال ۱۳۲۸ ساخته شده، متأسفانه نت این سنفونی در حال حاضر در اختیار من نیست و نزد دوست وفادار و صمیمیم سلیمان سپانلو بود که از شاگردان من بود و تار نیز خوب مینواخت، لیکن این دوست صدیق چند سال قبل درگذشت.
برجستهترین شاگردان استاد
استاد درباره شاگردان برجسته خود گفتند:
از میان تعداد زیادی که موسیقی را نزد من آموختند، چند تن هنر موسیقی را حرفه خود قرار دادند و برخی به کارهای دیگر پرداختند، از جمله کسانی که موسیقی را حرفه اصلی قرار ندادند تا آنجا که بخاطر دارم عبارتند از آقایان:
۱ – دکتر محمد حسین ادیب «وزیر اسبق بهداری».
۲ – کاظمی «وزیر اسبق امور خارجه».
۳ – پروفسور منوچهر وارسته «استاد دانشگاه جنگ».
۴ – علی مشیر «معاون اسبق وزارت دارائی».
و شاگردانی که رشته هنر و موسیقی را ادامه دادند و در حال حاضر هر یک در حد خود از نامآوران این هنر میباشند عبارتند از:
۱– حسینعلی ملاح
۲– حشمت سنجری
۳– عبدالعلی وزیری
۴– جواد معروفی
۵– مرحوم ابوالحسن صبا
۶– مرحوم روح الله خالقی
۷– مرحوم موسی معروفی
۸– مرحوم خادم میثاق
۹– مرحوم فروتن راد
آخرین سمت استاد کلنل وزیری
استاد در مقابل این سئوال اظهار داشتند که:
… آخرین سمت من در دانشگاه، استاد کرسی زیبا شناسی بود که چند سال پیش با عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران بازنشسته شدم، چون متجاوز از هشتاد سال از عمرم میگذرد، لیکن با کهولت و کسالت و بیماریهای مختلفی که «لازمه پیری است»، بیشتر اوقات را به استماع موسیقی و مطالعه برخی از نشریات خارجی و ایرانی و همچنین خواندن آثار شاعران این روزگار میگذرانم، من توجه خاصی به شعرهای خوب شاعران جوان معاصر دارم و باید بگویم قسمت اعظم اوقات من صرف خواندن آثار این شاعران میشود و از پارهای از آنها خوشم میآید، رونویس برمیدارم و به هنگام فراغت با حفظ کردن آنها خود را مشغول میکنم. مثل: فریدون مشیری، محمود کیانوش، نصرت رحمانی، مهدی اخوان ثالث، سیمین بهبهانی، نادر نادرپور، بیژن سمندر، سیاوش کسرائی و پرویز خائفی.
برای همه این شعرا و هنرمندان که در هر رشته و زمینه هنری کار میکنند آرزوی موفقیت دارم.
در اینجا برای حسن ختام، چکامهای را که آقای حسینعلی ملاح موسیقیدان معاصر به مناسبت جشن هشتادمین سال تولد استاد وزیری سروده است از نظر خوانندگان هنر دوست میگذرد:
آوای هنر
نغمهها، بس سالها، در تارها بنهفته بود
همچو گنجی مانده پنهان در دل ویرانهها
رودها نالان، ولی آوای دردآلودشان
قصهها از فتنهها گفتی و دام دانهها
مرحبا ای عشق ای افکنده بس غوغا و شور
در رگ جان وزیری این شه افسانهها
شادباش و دیرزی ای نادره مرد هنر
مست و شیدا از تو شد هم ساقی و پیمانهها
بانگ آزادی و شادی در پناه همتت
جنبشی در کاخها افکند و در کاشانهها
وان سلاسل، بندها، بر دست و پای لحنها
همچو عقدی پاره شد افتاد یکیک دانهها
«ای وطن» نامی سرودت شهره آفاق گشت
خواب غفلت را ربود از خویش و از بیگانهها
«بندبازت» بندها بگشود از دلهای پاک
«دختر ژولیده» ات دل برد از فرزانهها
تار، از فیض وجود تو وزیری جان گرفت
ورنه جولانگاه او بُد گوشه میخانهها
زنده کردی حافظ و سعدی و مولانا به لحن
بیگمان هستند ممنون تو این دردانهها
ای مراد اهل دل استاد استادان لحن
سوختی تا ساختی پروردهها، جانانهها
ای فروغ جاودان، ای رهبر اهل هنر
گرد شمع دانشت مائیم چون پروانهها
۱ نظر