بدنبال تهیه مطالب “آخرین پرچمدار” و “ترجیح میدهم بیشتر آثار ایرانی ضبط شود” اینک در این مطلب قسمت دوم مصاحبه با منوچهر صهبایی موسیقیدان معاصر را میخوانید.
… اسم این اثر آقای اصلانیان شش نوازی برای سازهای ابوا، آلتو، ویلنسل، ترمپت، ترمبون و پیانو بود که سولیست بودند و به پشتیبانی ارکستر می نواختند. در مورد آقای هوشنگ
استوار؛ ایشون در اون زمان در جنوب فرانسه همراه خانومشون، فریده بهبود بودند و من چند بار با ایشون تماس گرفتم و نامه نوشتم ولی ایشون هم مایل نبودند کارهاشون را اجرا کنم
چون خیلی با تجربه در این کار هستند فکر نمی کردند این پروژه ما عملی باشه! ولی الان نمی دونم چی راجع بهش فکر می کنن وقتی میبینن که کارهای دیگران اجرا شده …
در مورد آقای احمد پژمان هم که از بهترین آهنگسازان ایرانی در سبک خودشون هستند؛ (متاسفانه) تماسی که من با ایشون داشتم کمی دیر شد! یعنی وقتی که من وقت و بودجه ای که
گذاشته بودم برای این کار آخراش بود … ایشان هم مقدار زیادی از پارتیتورهاشون را در اختیار من گذاشتند اما دیگه فرصت این نشد که من اینها را اجرا کنم که امیدوارم در آینده
کنسرتهای دیگه ای باشه که این کارها را اجرا کنم.
از لحاظ سطح کاری نسبت به آهنگسازان جهان، آهنگسازانی که کارهاشون را اجرا کردید (ایرانیها) چه سطحی داشتند؟
ما آهنگسازان ایرانی را نمی تونیم با آهنگسازان اروپایی مقایسه کنیم؛ بخاطر اینکه اونها تاریخ و سنت دیگری دارند و کارهایی که می کنند روی گذشته دیگری هست نسبت
به آهنگسازان ایرانی … آهنگسازان ما هارمونیی که دارند، رنگ آمیزیی که دارند کاملا” جدید هست نسبت به آهنگسازان اروپایی! یعنی اتمسفر عوض می شه وقتی کارهای آهنگسازان
ایرانی اجرا می شه … پس نباید اینگونه مقایسه کنیم؛ ما باید فکر کنیم که اونها وجود دارند و آهنگسازان ما وجود دارند و اینها باید بتونن در کنار هم زندگی کنند و هر کدوم جایگاه و
مقامی برای هم قائل باشند که بتونن یک همزیستی هنری با هم داشته باشند
حالا شما آثار کدوم آهنگساز ایرانی را بیشتر پسندیدید؟
آهنگسازان ایرانی در ایران به این صورت هستند که … ما فعلا” در ایران یک اکول خاص نداریم! مثلا” یک اکول داریم در وین بنام کلاسیکهای وینی که بزرگترینشون
بتهوون، هایدن و موتسارت هستند؛ اینها یک استیل و طریقه را بوجود آورند ولی در ایران آهنگسازان ایرانی هر کدومشون یکجای دنیا درس خوندن! یکی تو ایران درس خونده پیش معلم
آلمانی، یکی پیش معلم روس، یکی معلم چک، یک عده رفتن آمریکا درس خوندن …
ما اینجا اکول خاصی نداریم و آثار آهنگسازان ایرانی کاملا” متفاوته و اصلا” قابل مقایسه نیستن با یکدیگر! ما نمی تونیم بگیم کدوم بهتره یا کدوم بدتره؛ اگر شما بپرسید آثار موزار بهتره
یا هایدن یا زوسمایر یا سالیری، من می تونم به شما جواب بدم چون اینها همشون در یک سبک تقریبا” نوشتن، و روشن هست موضوع، ولی وقتی ۴۰ تا آهنگسازان داریم یا شایدم امروز
بخاطر جوانهایی که اومدن خیلی بیشتر شدن؛ اینها هر کدوم سبک خودشون را دارن و کار خودشون را می کنن، نوآوریهای خودشون را می کنند و بعضی روی تمهای موسیقی ایرانی
بمونن یا فلکلوریک بمونن اونها را هارمونیزه کنن بعضی اصلا” اینها را فراموش می کنند و نوعی دیگه می نویسند، بعضیها گرایش دارن آثارشون شبیه آهنگسازان جنوب روسیه باشه،
بعضی ترکیه و عربی را قاطی می کنن باهاش … بعضی هم نه سعی میکنن اروپایی بنویسن و بعضی دوست دارن موسیقی سنتی را در نظر بگیرن؛ هر کدوم اینها در روشی که دارن اگر
در آثارشون اصالت وجود داشته باشه ، زیبایی و ابتکار وجود داشته باشه باید کارهاشون را گوش کرد… ولی مقایسه کردن اینها کار درستی نیست و چیزی که خیلی مهم هست در آثار
موسیقی سمفونیک جهان و ایران اصالت هست، اصالت!
اصالت یعنی آثاری که می نویسیم تمامش زاییده ابتکارات ذهنی یک آهنگساز باشه؛ آهنگسازی که بگه من اثری نوشتم و اسمش را گذاشتم لیلی و مجنون، در این کار از
آثار چایکوفسکی، دورژاک ، الگار و گریگ استفاده کردم! این اثر اصلا” مفت نمی ارزه! یعنی چنین کسی باید خجالت بکشه که بره خارج این چنین حرفی بزنه و چنین اثری را اونجا
کسی به عنوان کاغذ پاره هم نمی خره و اگر هم بندازی در سطل آشغال هم آشغالی نمی بره…! ولی متاسفانه الان آدمهایی هستند که با وقاهت تمام میان این کار را می کنند و با افتخار
هم می گن که ما آثاری که درست کردیم از آثار آهنگسازان دیگه درش استفاده کردیم، و این بی ارزش ترین نوع کار هنری هست!
فایل های صوتی قسمتهایی از مصاحبه :
را از اون اثر برداره … مثلا” بگه من می خوام تم سمفونی نهم بتهون را بردارم و یک جای سمفونیم بیارم بخاطر تجلیل از کار بتهون. اقتباس کردن و استفاده از آثار دیگران بخاطرتجلیل، تا این اندازه قابل قبول هست ولی این که شما بیایید یک اثر بنویسید و ادعا کنید یا دیگران بفهمند که از آثار دیگران برداشتید یک اقتباس ضعیف و غلط کردید بدون این که خودتون
یک ایده و فکر هنری داشته باشید، این آثار همانطور که گفتم از لحاظ هنری صفر هست! البته شاید از لحاظ اقتصادی برای عده ای جالب باشه ولی از لحاظ هنری نه در ایران و نه در هر
جای دنیا این گونه آثار، هیچ ارزش هنری نداره
نظرتون راجع به استفاده کردن از سازهای ایرانی در ارکسترسمفونیک چیه؟
اگر بصورت استادانه از این سازها استفاده بشه برای رنگ آمیزی صدای ارکستر و اینکه آثار بیشتر جنبه ایرانی پیدا کنن تا حدی که قابل قبول و قابل اجرا
برای سازهای ایرانی باشه و لطمه ای به کل کار نزنه خیلی خوبه، فکر بسیار بسیار خوبیه…
پیش درآمد مرتضی خان نی داوود با تنظیم مرتضی حنانه را هم اجرا کرده بودید؛ آیا پارت تار را برای ساز دیگری تنظیم کردید یا تار را آوردید به
ارکستر؟
فکر کنم در آخرین کنسرتی که با ارکستر سمفونیک تهران گذاشتم این قطعه بسیار زیبا را در برنامه گذاشتم که اورتور اصفهان نی داوود و ۵ ،۶ دقیقه ای هست؛ ارکستر
سمفونیک هست و چهار گیتار و دو ساز تار که بسیار نقش زیبای دارن در این کار بعلاوه دو پیانو که باز از سازهای ارکستر سمفونیک نیستند. اون زمان که من این اثر را اجرا کردم دو
نوازنده تار به ارکستر آمدند، آقا و خانوم فریوسفی که بسیار زیبا این کارها را اجرا کردند. در ضبطی هم که در خارج داشتم با ارکستر فیلارمونیک بلغارستان، من این کار را اجرا کردم
و چون به ساز تار دسترسی نداشتم من این کار را بدون تار ضبط کردم و آوردم ایران و بوسیله آقای شهریار فریوسفی نوازنده خیلی خوب تار ایران، ما این اثر را بوسیله ایشون ضبط
کردیم که جزو آثاری هست که من ضبط کردم و منتاژ هم شده و مسترش هم آماده هست که در آینده نزدیک به بازار خواهد آمد.
۱ نظر