سریال «رسم عاشقی» که از سریالهای مخصوص ماه رمضان بود، بخاطر تصنیف اول سریال که خوانندگی آن را همایون شجریان به عهده داشت؛ اهل موسیقی را به شدت شگفت زده کرد!
همایون شجریان فرزند محمدرضا شجریان و خوانندهای است که به عقیده بسیاری از صاحبنظران میتواند چون پدرش آینده آواز را تحت تاثیر قرار دهد.
«رسم عاشقی» مانند سریال «شب دهم» که با موسیقی فردین خلعتبری و صدای علیرضا قربانی (یکی از خوانندگان ثابت ارکستر ملی) همراه بود؛ ساختاری شبیه به همین سریال داشت، هر دو سریال در مورد جوانی لاابالی بود که طی یکسری اتفاقات هندی-مذهبی (!) سر به راه شده و…! این سریال با اینکه بعد از سریال «شب دهم» ساخته شده بود، از لحاظ ساختار کمی از آن هم ضعیفتر بود.
متاسفانه این دست سریالها، اکثراً با دقت کمی از لحاظ دیالوگ، بازی و صحنه ساخته میشوند و مردم ایران که با سریالهای خوش ساخت سالهاست خداحافظی کردند، توجه چندانی به این مشکلات نمی کنند (برای مثال در صحنه ای از اولین قسمتهای «رسم عاشقی»، هنرپیشهای به یکی از دیوارهای کاهگلی مصنوعی صحنه برخورد کرد و دیوار به شدت تکان خورد! ولی کارگردان حتی به خود زحمت نداد این قسمت را تکرار کند…)
غرض از نوشتن این چند خط در مورد سریال این بود که موسیقی این فیلم به هیچ وجه در سطح کاری همایون شجریان نبود. با اینکه همایون با مهارت زیادی نقش خود را در اجرای تصنیف ایفا کرده بود؛ اما جوِ «بزن درو»ای که در این سریال ها وجود دارد باعث میشود کل تیمِ فیلمسازی از گریمور تا آهنگساز در حد رفع تکلیف کار خود را انجام دهند؛ اگر این موسیقی ساز بادی برنجی لازم دارد با اندکی تساهل به سینتی سایزرِ عزیز (!) صدایی نزدیک به واقعی، تنزل مییابد و گریمور هم از رنگ دست چندم استفاده می کند و… متاسفانه این سریال هم از این قاعده مستثی نبود.
اکنون به این اجرا جدید از تصنیف سریال که «آتشی در سینه دارم جاودانی» ساخته زنده یاد مرتضی نی داوود نوازنده تار و نواساز صاحب نام ایران است میپردازیم.
تصنیف “آتشی در سینه دارم جاودانی” در مجموعه رسم عاشقی را بشنوید
همایون شجریان این تصنیف را با تیز بینی و نکته سنجی قابل توجهی اجرا کرده و بجز قسمتی که در گوشه «عشاق» کمی عضلات را منقبض میکند، میتوان گفت اجرایی استادانه و بینقص داشته است.
تصنیف با یک اورتور کوتاه که تشکیل شده از چند آکورد دیزونانس که تقریباً بدون هیچ نوانسی در کنار هم زده میشوند که در میان این همهمه، حالتِ مایگی دشتی تامپره به گوش میرسد؛ این همهمه (بهتر می بینم از کلمه همهمه استفاده کنم) تقریبا”ً تمام طول اجرای ارکستر این تصنیف را دربرگرفته است! اورتور با یک پاساژ (با نوانسِ کم) از کنترباسها ناگهان به خواننده میرسد: «آتشی در سینه دارم جاودانی …» و تصنیف بدون جواب یا تکرار خاص و قابل توجهی از ارکستر تا آخر ادامه مییابد. (فقط در سکوتهای اجرای اصلی، گاهی جملاتی زده می شود)
تصنیفِ نیداوود بدون هیچ کم و کسر اجرا می شود. جملاتی که توسط تنظیم کننده (یا به تعبیر درستتر: چندصدایی کننده) روی تصنیف قرار گرفته، بعضی به شکوه کار افزوده و بعضی عظمت تصنیف را دچار نقصان کرده است.
مثلا” بعد از «نو گلی زیبا بود حسن و جوانی» یک گلیساندوی پایین رونده زده میشود که به نظر نگارنده (حتی اگر در راستای تلفیق شعر و موسیقی بکار رفته باشد) ابهت تصنیف را مخدوش کرده است، شبیه همین گلیساندو، بعد از «عطر آن گل رحمت
است و مهربانی» در حالی که تیمپانی هم فضا را برای آغاز گوشه «اوج» فراهم میکند، شنیده میشود که بیشتر شبیه به موسیقی فیلم های کمدی است!
بعد از قسمتی که نیداوود دشتی را با مدلاسیون به ابوعطا میبرد، باز پاساژی که قبلاً شنیده بودیم (که حتماً باز کپی-پیست شده!) را می شنویم و به قسمت پایانی تصنیف میرسیم.
یکی از معضلات موسیقی ایرانی که چند سالیست در اکثر آثار موسیقی ایرانی باب شده این است که وقتی قسمتی از آهنگ قرار است تکرار می شود، بجای اینکه دوباره نواخته شود، کپی و در جای مورد نظر قرار داده می شود. این اقدام موسیقی اجرا شده را در گوش شنونده، مصنوعی و بیروح جلوه میدهد؛ زیرا وقتی ما مطلبی را برای بار دوم میشنویم عکسوالعملی را که در اولین مواجه با آن داشتیم نداریم.
بخش ابوعطای این تصنیف را باید بهترین قسمت از تنظیم این اثر دانست؛ ملودی با ضد ضربهایی که با پیتزیکاتوهایی از زهی های ارکستر با پشتیبانی پیانو، همراه است رنگ آمیزی شده که باوقار و زیباست؛ ناخوداگاه یادآورِ بمهایی است که تار معمولاً روی ضد ضربها اجرا می کند.
۱ نظر