«سرپاس مختاری» با تمام قوا در برابر نیروهایی که مقابل شاه ایستاده بودند، قرار گرفته و حاضر به کوچکترین انعطافی نبود و همین موضوع دستان هنرمند او را آلودهء خون کسانی کرد که بسیاری از آنها برای پیشرفت ایران مبارزه میکردند.
او در تمام موارد نزدیکترین یاور شاه بود. چه آنجا که شاه میخواست نوار افتتاح فلان تونل را قیچی کند و چه آنجا که شاه با اطلاع از ورود قوای متفقین دچار اضطراب و پریشانی شده بود و چه آنوقت که در هشتم شهریور ۱۳۲۰ مجبور به اعلام حکومت نظامی شد و افراد خانوادهاش را در معیت صادقترین و معتمدترین کس خود، یعنی مختاری به اصفهان فرستاد و خود در پناه مسلسلها به انتظار حوادث نشست.
اما دیری نپائید که حکومت شاه از هم پاشید و مردم، مختاری هنرمند را به پای میز محاکمه کشیدند! در واقع این سرنوشت همهء اشخاصی است که در خدمت ظلم قرار میگیرند حتی اگر عنوان پرطمطراق هنر را هم یدک نام خویش داشته باشند.
شرح دستگیری و محاکمهء مختاری بهطور مختصر در کتاب «گذشته چراغ راه آینده است» آمده است. این کتاب مخصوصا به کشتار بیرویهء روشنفکران به دست شهربانی تأکید دارد. قتل و کشتاری که بعضی از آنها (مثل ترور میرزاده عشقی) پیش از به قدرت رسیدن مختاری است و بسیاری دیگر به دستور مستقیم مختاری صورت گرفته است: «…دادگستری سرپاس مختاری و شرکایش را که قاتل بسیاری از رادمردان ایران بودند در کنف رحمت و حمایت خود قرار داد و به جای تسلیم آنان به دادگاه جنایی پروندهها را به دیوان کیفر کارمندان دولت احاله نمود…
دولت از حدّت خشم و شدت حس انتقام مردم به خوبی آگاه بود، لذا روز سوم مردادماه ۱۳۲۱ محاکمه رکن الدین مختاری و دستیاران تبهکارش که به صورت محاکمه رژیم دستبند قپانی «عصر مشعشع» درآمده بود، زیر سایهء مسلسلها و مراقبت دو گروهان نظامی و یکصد نفر پاسبان مسلح در دادگستری شروع شد.
همانروز از طرف مردم پلاکاردهای زیر به دیوار نصب شده بود: ۱- ملت ایران، انتظامات را حفظ کنید تا دنیا بداند که ما شایسته آزادی هستیم. ۲- ملت ایران مختاری را محکوم به اعدام کرده است. ۳- قضات محکمه، حکمی صادر کنید که تاریخ ایران شما را محکوم نکند…
گذشته از صدها نفر که بینام و نشان در زندانها، تبعیدگاهها و شکنجهگاهها کشته شده و یا به سکتههای فرمایشی! گرفتار آمده بودند و جنایاتی که هرگز تعقیب و افشای آنها مقدر نگردید، نظیر ترور میرزاده عشقی که قاتل وی به قولی به وسیلهء مأمورین شهربانی دستگیر و بعدا ناپدید شده و یا مرگ حاج آقا اسماعیل عراقی نماینده یازدهم مجلس شورا که با خوردن چای یا شربت در دفتر سرپاس مختاری شبانه دچار تشنج و رعشه گردیده و فوت نمود و یا قتل ارباب کیخسرو شاهرخ که به وسیلهء عباس مسعودی و به اصرار وی به جشن عروسی نکویی نامی برده شد و در آنجا تحویل مأمورین خفیه شهربانی گردید تا او را به کرج برده خفه نمایند.
ادعانامه دادستان دیوان کیفر به استناد و اقاریر موجود در پرونده حاکی از جنایاتی بود که به دستور مختاری رئیس شهربانی و به دست عمالش انجام یافته بود که اینک به پارهای از آنها اشاره میکنیم: ۱- سید حسن مدرس نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی (از دورهء دوم تا ششم) را به خواف تبعید کرده بودند و چون اداره شهربانی از دادن خرجی به او امتناع میکرد، وی در نهایت سختی به سر میبرد، بنا به اقرار پاسیار منصور وقار، طبق دستور کتبی مختاری به یاور جهانسوزی، وی به قتل رسید.
۱ نظر