گفته شد که اگر این تعریف (یا مشابه آن) مورد قبول باشد تاثیر چنین شاخهای از فلسفه بر نقد بسیار روشن است؛ احکام و گرایشهای زیباشناختی پایهی ارزیابیهای نقادانه قرار میگیرند و البته گاه هم از طریق کنش نقد دگرگون میشوند. گفتمان زیباشناختی با تکیه بر این تعریفها از گفتمان:
«اگر […] قبول کنیم در هر گفتمانی یک روی سکه گفته است و روی دیگر کارکرد فکری-اجتماعی، باید قبول کنیم که کارکردهای اجتماعی کلیه فعالیتهای انسان در تمام زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی و هنری را در بر میگیرند. بدین ترتیب میتوانیم از گفتمان سیاسی، گفتمان حقوقی،گفتمان نجاری، گفتمان آشپزی، گفتمان ورزشی و غیره بکنیم.» (یارمحمدی ۱۳۹۱: ۸)
»The totality of codified language (vocabulary) used in a given field of intellectual enquiry and of social practice, such as legal discourse, medical discourse, religious discourse, et cetera.« (Wiki)
که به استفادهای خاص از زبان، از گزینش و معنای درون رشتهای واژگان گرفته تا منطق حاکم بر متن نوشته شده در مرتبهی جمله و مراتب بالاتر از آن، میپردازد، مشخص است که هنجارهای این گفتمان نیز در نقد موسیقی بسیار تاثیر گذارند حتا اگر ندانیم که تحت تاثیرشان هستیم. بنابراین به نظر وی، آگاه بودن از این بسترهای گفتمانی که در نهان شکل دهندهی متنهای انتقادی هستند برای منتقدانی که بخواهند کارشان را آگاهانهتر بنگرند و نیز منتقدانی که بخواهند تمام یا بخشهایی از گفتمان رایج را به نقد بکشند بسیار سودمند است. در اینجا به عنوان مثال کلمهی «سنت» و متضاد آن «نوآوری» از جمله مباحث مطرح در گفتمان زیباشناختی دهههای اخیر موسیقی ایرانی مطرح و پیشنهاد شد به عنوان تمرین بعضی دیگر از واژگان گفتمان زیباشناختی را پیدا کرده و در جلسهی بعد مطرح کنند.
مخاطب نقد، موضوع مهم بعدی بود که به آن پرداخته شد. نقد برای کدام مخاطب فرضی نوشته میشود؟ خطاب به شنوندگان اثر موسیقایی است؟ خطاب به آهنگساز است؟ خطاب به اجراکننده(گان) یک اثر موسیقی است؟ یا خطاب به خود نقدگر (و همگنانش)؟ گزینش از میان این چهار حالت (یا حالتهایی که ترکیبی از اینهاست) از جملهی مسائل تعیین کنندهی رویکرد در نقدی است که نوشته میشود.
مقصود از این بحث در نگر نخست مخاطبشناسی (به این معنا که ببینیم مخاطب چه سطحی از اطلاعات اولیه و چه نیازهایی دارد) نیست بلکه از این راه که چشمانداز نقد را تغییر میدهد با آن پیوندی غیرمستقیم دارد. انتخاب مخاطب آهنگساز ممکن است نقد را بیشتر به وادی کشف لایههای پنهان در ساختار قطعهی موسیقی بکشاند در حالی که انتخاب شنوندهی موسیقی سمت و سوی نقد را به بازگوی شرحی ارزیابانه یا پیشنهادی از آنچه میتوان (با گوش معمولی) شنید، معطوف کند یا انتخاب نوازنده ممکن است گرایش به سوی تفسیر اجرا یا آسیبشناسی فنی ایجاد کند. «آفرین» اما معتقد بود که میتوان نقد را خطاب به تاریخ نوشت؛ اما موفق نشد دقیقا شرح دهد که منظور از نوشتن خطاب به تاریخ چیست؟ به نظر میرسد پنداشتی که وی از این «خطاب به تاریخ» داشت اندکی خودنگارانه و اندکی نیز به کارگیری ترکیب مبهمی از سه عامل دیگر بود.
پس از روشن شدن مخاطب فرضی، جنبههایی از نقد عملی مورد بررسی قرار گرفت که بر اساس آنها نقطهی «تمرکز توجه» در هر نقد مشخص میشود. «نقد سبک» یکی از جنبههای بود که به دو معنی میتواند مورد بحث قرار گیرد؛ نخست این که گروهی از آثار موضوع نقد قرار گیرند و ویژگیهای سبکشناختیشان در جریان نقد ارزیابی شود یا شرح و بسط یابد، دوم این که ویژگیهای یک سبک بدون ارتباط مستقیم با گروهی از آثار خاص مورد نقد و بررسی قرار گیرد (اغلب مفهوم جدال سبکی به خود میگیرد).
در این حین «سعید یعقوبیان» پرسید «نقد سبک» چه ارتباطی با «نقد عصر» دارد که «ساسان فاطمی» معرفی کرده است؟ مدرس پاسخ داد که شق دوم نقدِ سبک به آن نزدیک است به ویژه از لحاظ میزان عینیت لازم (تکیه بر عناصری از متن آثار).
۱ نظر