گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

چکناوریان از عروج تا افول (۱)

پس از یک سال از نوشته شدن مقاله قبلی که در مورد لوریس چکناوریان و ارکستر سمفونیک تهران نوشته شد، امروز می خواهیم نگاهی بیاندازیم به کارنامه هنری این موسیقیدان بین المللی و با هم سیر صعود ها و فرود های این هنرمند را ببینیم.

لوریس چکناوریان در سال ۱۳۱۶ در بروجرد متولد شده، پدر و مادر او ارمنی بوده و به ایران پناهنده شده بودند. چکناوریان موسیقی را در هنرستان عالی موسیقی آغاز میکند و وقتی نزدیک به ۱۶ سال داشته اولین قطعه خود را که کنسرتویی برای ویولون و ارکستر زهی بوده تصنیف میکند. چکناوریان در آن زمان هنوز ویولون می نواخته است.

هرچند این کنسرتو نه چندان پچیده و نه چندان مشکل است ولی با شنیدن این قطعه کمتر کسی باور میکند که نویسنده آن هنوز نوجوان است! کنسرتو ویولون چکناوریان، کنسرتویی است مملو از گامهای ارمنی و تشابهات زیادی به آثار خاچاطوریان آهنگساز نامدار ارمنستان دارد.


audio file قسمتی از موومان سوم کنسرتو ویولون لوریس چکناوریان

مدتی بعد چکناوریان باله فانتاستیک را خلق میکند که استعداد عجیب خود را بار دیگر به نمایش میگذارد؛ چکناوریان مدتی بعد از آن کنسرتو پیانوی خود را تصنیف کرد (که خود از این کنسرتو به عنوان چهارمین اثرش نام می برد) که باز توانایی های خود را به عنوان یک آهنگساز ماهر نشان میدهد.


audio file قسمتی از کنسرتو پیانوی لوریس چکناوریان

او در این سالها در آکادمی موسیقی شهر وین و در موتسارتیوم شهر سالزبورگ به تحصیل موسیقی می پرداخته، وی در سال ۱۹۶۱ با رتبه اول از آکادمی موسیقی وین در رشته آهنگسازی فارغ التحصیل میشود. در سالهای تحصیلش در اتریش غیر دو کنسرتوی نام برده باله فانتاستیک برای سه پیانو و سازهای ضربی و آثاری را برای پیانو خلق میکند و در همان سال به ایران می آید و در هنرستان عالی به تدریس می پردازد.


audio file قسمتی از باله فانتاستیک برای ارکستر سمفونیک

او مدتی بعد به ریاست صداخانه ملی وزارت فرهنگ و هنر برگزیده میشود و همان سال کنسرتو پیانوی او به رهبری حشمت سنجری با تکنوازی وینفرید وان در هوفن به اجرا در می آید. همچنین باله فانتاستیک او برای پیانو به همراه دیگر آثار پیانویی او با انتشارات دوبلینگر اتریش به چاپ میرسد.

او در همین سالها به فکر خلق اپرایی بر روی اشعار شاهنامه با نام «رستم و سهراب» می افتد که او را به تحقیق روی موسیقی ایرانی و مخصوصا دستگاه چهارگاه وا می دارد؛ او در این مدت فرصت را غنیمت شمرده و از نظرات حسین تهرانی هم در مورد این موسیقی و ریتم های آن بهره مند میشد (هر چند، مثل اینکه این نظرات چندان در خلق اثر به کار نمی آید!)

Loris Tjeknovarian
لوریس چکنواریان در حال رهبری

ارکستر فیلارمونیک ارمنستان

چکناوریان در سال ۱۹۶۳ به اتریش باز میگردد و با همکاری کارل ارف مشغول نوشتن متدی برای موسیقی کودکان میشود و به گفته خودش قرار است در فرهنگستانی که به نام خودش تاسیس کرده، این متد به کار آید. او طی ۲ سال ۱۵۰ قطعه برای پیانو از مبتدی تا عالی با روش کال ارف تصنیف میکند که قسمتی از آن به انتشار هم رسیده است. ارف او را تشویق به ادامه تصنیف «رستم و سهراب» میکند ولی سالها بعد این اپرا به پایان میرسد.

از سال ۱۹۷۰تا ۱۹۶۶ چکناوریان استاد کالج کنکوردیا، استاد و رئیس گروه اپرا و سازهای ارکستری دانشگاه مینه سوتا بوده است. او در دانشگاه موسیقی میشیگان به تحصیل رهبری ارکستر هم میپردازد و در این رشته فارغ التحصیل میشود که در آینده قسمت اصلی فعالیت های او را این رشته در بر میگرد.

لوریس چکناوریان به عنوان یکی از چهره های با استعداد موسیقی کلاسیک هم مورد توجه و حمایت دولت ایران و هم ارمنستان بود. حمایت هایی که باعث شد او با رهبری اش را با همکاری با بهترین ارکسترهای جهان تقویت کند.

سال ۱۹۷۰ وقتی چکناوریان به ایران می آید دیگر او یک موسیقیدان کار کشته و ماهر بین المللی است. طی ۱۵ سال فعالیت در ایران و جهان از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵ او به رهبری ارکستر اپرای تهران می پردازد که اپرای «پردیس و پریسا» برای کودکان هم در همین دوره تصنیف و اجرا میشود. همزمان با این اپرا آهنگسازان دیگری هم به تصنیف اپرا می پردازند که اپرای «خسرو و شیرین» اثر حسین دهلوی یکی از همین آثار بوده که مورد توجه اهل موسیقی قرار میگیرد.


audio file قسمتی از اپرای “پردیس و پریسا” اثر لوریس چکناوریان

یکی از بزرگترین افتخارات چکناوریان در این سالها، انتخاب او به عنوان رهبر ویژه کمپانی RCA در انگلستان است (رهبری این ارکستر را بزرگانی مثل توسکانینی و برنشتاین به عهده داشته اند) که باعث ضبط آثار زیادی توسط او میشود که بعضی روی صفحه گرامافون به انتشار میرسد و در سالهای اخیر هم چند اثر آن بصورت CD به انتشار رسیده که تنها آثاری است از کمپانی معظم RCA که نام یک ایرانی بر روی آن حک شده است. در میان این آثار RCA چکنواریان، بعضی از دید منتقدان به عنوان آثار تاریخی(historic) یاد شده است.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

دیدگاه ها ۱۳

  • با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دست اندکاران سایت
    میخواستم مطلبی هم درباره آقای فرهت کاشف سمفونی بنویسد!!!و اینکه چرا امثال ایشون و اقای چکناواریان در این فضای مرده حمایت میشوند

  • چرا محکوم می کنی با وجود این که قبول دارم حرفتان رنگی از واقعیت دارد ولی حقیقتا چند تا موسیقیدان در سطح بین الملل داریم مشکل از کم کاری و بزرگ نشدن خود ما ایرانیهاست

  • جناب م.ن به نظر من مشکل ماها بت درست کردن از شخصیتهاست (اصلا عادت ما جهان سومی هاست)در ضمن اگه فکرمی کنید (مشکل از کم کاری و بزرگ نشدن خود ما ایرانیهاست )من حاضرم رو در رو باشماو امثال شما بحث کنم((البته قصد من بی ادبی نبود)

  • ba salam.be vojod mr loris.dar iran moftakharam.hamchenin be shagerdiye ishan.dar zemn khanoome maral shoma malom nist chi gofti??ehtemalan dide musiciani nadari.lotfan kami music bekhonid bad darmorde ostadani mesle mr tjkenavarian nazar bedin ok?

  • آقای تاج آبادی.احتمالآ شماخودت را نفهم می دانید اگر شماموزیسین بودی می فهمیدی که آفای چکناواریان در ایران NUMBER 1 هستند کی در ایران موزیکالیته می دونه؟ به جز ایشون …
    متاسفانه که آدم هایی مثل شماچنین نظراتی دارند موسیقی کلاسیک در ایران راکد می ماند…
    نکته ی دیگر این که اگر موسیقی دان بودی متوجه می شدی که موسیقی و موسیقی دان در هر جای دنیا متعلق به هنر موسیقیست چه تفاوتی دارد .. ایرانی.ارمنی.فرانسوی….؟ مهم هنر است.
    باز جای شکرش با قیست که آقای چکناواریان در ایران هستند و برای اولین بار در ایران عزیز اپرای عروسکی را اجراکردند…
    شما کجای کارید اپریست بزرگ کنسرواتور پاریس …….؟

  • جناب آقای پور قناد مقاله جالب و کاملی بود اما من نتونستم مفهوم عنوانی رو که انتخاب کرده بودید درک کنم به این خاطر که در سرتاسر زندگی استاد چکناواریان و حتی در طی مقاله ای که خود شما ارائه فرمودید حقیقتأ چیزی جز “عروج” وجود ندارد البته من نمی خوام نظر تعصبی داده باشم ولی منظور شما از به کار بردن کلمه “افول” در مورد استاد واضح نیست.متشکر میشم اگه توضیح بفرمایید

بیشتر بحث شده است