در بخش شعر این اثر، آهنگساز از دو شعر از دو شاعر متفاوت با دو بحر عروضی متفاوت استفاده کرده لیکن این ترکیب و تلفیق به شکلی ماهرانه بر آهنگ نشسته است. شعر اول از «حسین منزوی» بر وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» در «بحر رمل مثمن محذوف» و شعر دوم از «غلامرضا طریقی» بر وزن «مفاعلن فعلاتن» در «بحر مجتث مخبون» و در وزن شعر نو است.
«بگو که از غم عشقت چگونه جان برهانم… چگونه این همه غم را به هر طرف بکشانم…» بیشک این دو مصراع ترجیعبند تکرار شونده و کلایمکس و اوج داستانی است که آهنگساز و خواننده به سوزناکترین شکل ممکن ساخته و اجرا کردهاند. در ادامه همین بخش، خواننده با توانایی بالای صوتی خود پاساژ پنج نُتی متصل به بخش «نه پای رفتن از اینجا نه طاقتی که بمانم… چگونه دست دلم را به دست تو برسانم» را در نتهای بالا با تحریرهایی دشوار، به شکلی سلیس، دقیق و سرشار از احساس به اجرا میگذارد.
ترکیب و تلفیق درست شعر و موسیقی با بهره از دو شعر در قالب یک اثر مستقل موسیقایی کاری دشوار بوده و کمتر در بین آهنگسازان اینچنین آثاری دیده میشود. با این وجود بافت مفهومی مقوله متریک شعر در تناسب و تلفیق درست با موسیقی بوده و خواننده نیز توانسته بار عاطفی شعر را منتقل کند.
در بخش آهنگسازی نیز میتوان به ویژگیهای کنترپوئنتیک و هارمونیک این اثر و مجاورت رنگهای صوتی همسو و اکسپرشنهایی اشاره کرد که در نمود کلی ارکستر، لایت موتیف و منحنی اصلی کلام را به صورت پریفرال احاطه میکند.
اینجا تمامیت موسیقی خود را در اختیار خواننده قرار میدهد و خبری از بسط و گسترشها و قرینهسازیها و تکنیکهای سازی که ذهن شنونده را از لایت موتیف دور سازد، نیست و روند کلی قطعه بر اساس همان نمودارهای تکرار شونده به جهت شرطی کردن مخاطب برای رسیدن به احساسی تغزلی و عاشقانه نوشته شده است.
«آسمانِ ابری» از جنبه صدابرداری نیز حائز اهمیت است. غلامرضا صادقی علاوه بر آهنگسازی، صدابرداری و میکس و مسترینگ این اثر را برعهده داشته است. تفکیک صداها، جنس مخملین استرینگ و بخصوص صدابرداری ساز پیانو که حتی صدای تاچ و کلاویهها و چکشهای پیانو در اکتاوهای زیر به راحتی قابل شنیدن است، از دیگر ویژگیهای این اثر است.
خواننده «آسمان ابری» در این اثر روایتگر و ترجمان مفهومیست که ورای کارکردی که برای تیتراژ فیلم «میخواهم زنده بمانم» در نظر گرفته شده، این اثر را به صورت اثری مستقل و قائم به ذات برای شنونده موسیقی خوب اجرا کرده است.
همایون شجریان طی سالهای اخیر همواره در آثار خود مترصد فرصت و مجالی برای اشاعه موسیقی ملی ایران با نگاهی «گلوکال» بوده تا با بهره از رپرتوار ایرانی و بُن مایه موسیقی اصیل، در یک هنجارشکنی معقول، منصفانه، حساس و کم خطا، ریسک تمام طیفهای مختلف و منتقدین و سنتگرایان را برای تداوم جنبه دینامیک موسیقی ایرانی و روزآمد شدن گونه موسیقی فرهیخته، به جان خریدار باشد. غلامرضا صادقی هم در این اثر به درستی و درک صحیح از این جهش و با نگاهِ گذر از گذار و نیل به پست مدرن در موسیقی، با همایون شجریان همداستان شده است.
۱ نظر