– جلیل شهناز متولد اصفهان ۱۳۰۰- وفات تهران ۱۳۹۲
– شاخص ترین نوازنده تار مکتب اصفهان
– بهرمند از تعالیم موسیقی پدر و برادر
– آموختن تار نزد عبدالحسین شهنازی و برادر بزرگ خود حسین شهناز تا ۱۳۲۰
– نوازندگی در رادیو اصفهان و اجرای کنسرت همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی از ۱۳۲۸
– دعوت به رادیو تهران در ۱۳۳۶ و حضور در ارکستر حسین یاحقی، برنامههای گلها و…
-بیش از بیست سال حضور مداوم و اجرای تکنوازی،هم نوازی و جواب آواز در برنامه های مختلف رادیو در دهه سی و چهل
– حضور در ارکستر پایور و شرکت در برنامههای جشن هنر شیراز تا ۱۳۵۶
– تشکیل «گروه اساتید» همراه با فرامرز پایور (سنتور)، علی اصغر بهاری (کمانچه)، محمد اسماعیلی (تنبک) و محمد موسوی (نی) و کنسرت های متعدد در کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکا دههٔ ۱۳۶۰
– تسلط بر نواختن ویولون، سه تار ،سنتور و تمبک و آواز علاوه بر تار
– برگزیده به عنوان چهره ماندگار هنر و موسیقی۱۳۸۳
– دریافت مدرک درجه یک هنری برای تجلیل از یک عمر فعالیت هنری۱۳۸۳
-بیش از صدها اجرای عمومی و خصوصی اعم از تکنوازی و جواب آواز در بیش از نیم قرن فعالیت جدی هنری
– برخی از آلبوم های رسمی منتشر شده از او عبارتند از: عطرافشان، زبان تار ،نوبهار، ره آورد، راز، آواز شهناز، باغ نوا، بیات ترک، چهارمضراب، صد سال تار، مهر، دفتر تار، افتخار آفاق، عشق و زندگی، نوید بهاری، شور و زندگی، تار سولو، تار و ترمه، یاران زنده رود، شهناز شهنواز و…
میراث دارى «تار»، شاه سازهاى موسیقى دستگاهى ایران، در دو حوزه شهرنشینى مهم ـ تهران و اصفهان ـ به دست دو خانواده بوده است: شهنازى و شهناز. خاندان اول در تهران ابتدا به نام «فراهانى» شهرت داشتند و با مرگ استاد بزرگ، حاج على اکبر خان شهنازى در بیست سال پیش، تاریخ حیات ظاهرى آنها به پایان رسید. اما خاندان قدیمى شهناز در اصفهان هنوز به برکت وجود هنرمند برگزیده اى چون جلیل شهناز، زنده است. قدما در اصطلاح به این بزرگان، «تتمه دوران» مى گفتند و به تعبیر استاد حسن کسایى، همکار هنرى و دوست یک عمر سفر و حضر جلیل شهناز، «ایشان چکیده موسیقى و تار است».*
بى راه نیست اگر بگوییم نام «تار» و نام «شهناز» در دل اهل موسیقى، تداعى کننده مستقیم یکدیگرند. جلیل شهناز در یک خانواده «حرفه اى» موسیقیدان متولد شده؛ و خود نیز تاریخ دقیق تولد خود را نمى داند! حتى در سال ۱۳۷۸ هنگامى که سالنامه موسیقى ایران دوباره منتشر می شد، با تلفن از ایشان درخواست شد روز و ماه و سال تولدشان را بگویند. فرمودند: «درست نمى دانم. سال که همان ۱۳۰۰ خورشیدى است؛ و روز و ماه را هم خاطر ندارم!»
با استاد توافق شد روز اول خرداد را به احترام ایشان در سالنامه موسیقى ایران به عنوان روز تولد در نظر گرفته شود. روح آزاد و شاعر پیشه شهناز ، نه در بند آن است که تعداد آثار خود را بداند و نه نام نوارهایى که از آثار پنجه و مضراب او منتشر شده؛ و لحظه لحظه عمرش چنان در فضاى شگفت انگیز موسیقى ایرانى غوطه ور است که گاه مثل کودکى معصوم در روشن ترین مسائل هم دچار حیرتى شیرین مى شود و مخاطبش را مبهوت مى کند؛ و البته این فقط یک روى سکه شهناز است. روى دیگر، به تعبیر حافظ «رند عافیت سوزى است» که ملاحت طنز و مطایبات و ظرافت هاى گفتارى و رفتارى او را حدى نیست.
* این مقاله پیش از فوت استاد شهناز نوشته شده است.
۱ نظر