قوانین نانوشته خانواده «ک»*
واژه «خانواده»، صرفاً دلالت بر وجود پیوندهای خونی بین دو یا چند نفر نمی کند، بلکه بیان کننده وجود رابطه ای قوی با الزامات مستحکم است که همجواری و همکاری دو یا چند نفر را تا سر حد پیوندهای خونی، اهمیت می بخشد. همچنان که در شرکت های ژاپنی، این لفظ- یعنی خانواده- رواج دارد و خیلی طبیعی به کار برده می شود. در موسیقی ایران(در این جا، مراد موسیقی و موسیقیدانان شهرنشین است) روابط خانوادگی- هنری کم نبوده و بسیاری از جریانات مهم موسیقیایی از خانواده ها و خانه هایشان برخاسته است.
نظیر خاندان فراهانی که «صورت نوعی» خانواده هنری در تاریخ موسیقی ایران است. البته نباید از یاد برد که وجود چند هنرمند نام آور در یک خاندان یا زیرعنوان یک نام خانوادگی، دلیلی بر همپیوندی هنری بین آنها نیست؛ بهترین مثال از همین خاندان فراهانی است که سرآمدانش، میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی، علی رغم ارتباط برادرانه بسیار عاطفی، هر کدام ساز تنهای خود را می زدند و نه تنها در نواختن و آموختن موسیقی بلکه در رفتار و نوع برخورد با زندگی و مردم نیز تفاوت های بسیاری داشتند. این تفاوت، در وجود فرزندانشان، زنده یاد علی اکبر خان شهبازی و روانشاد احمد عبادی، خیلی آشکارتر بود؛ تا جایی که می شود گفت موسیقی آن دو دو دنیای جدا از هم بود و این دو عموزاده، علیرغم چهار، پنج سال تفاوت سن در شناسنامه هایشان، هر کدام به زمان بندی هنر، تاریخی خاص خود تعلق داشتند و بین آنها هیچ شباهتی نمی شد پیدا کرد چه برسد به همکاری و خلق آثار مشترک که قصه جداگانه ای است.
این مثال برای آن بود که نشان دهیم پدیده «کامکارها» تا چه اندازه منحصر و «تک» است. خانواده پرجمعیت و سراسر موسیقیدان و همه «حرفه ای» با سابقه کار مداوم و بیش از بیست سال کوشش و تکاپو در تداوم این ثبات حرفه ای. احتمالاً پر خطا نرفته ایم اگر ادعا کنیم که کامکارها، تنها خانواده حرفه ای(به تمام معنا) در موسیقی معاصر ایران، محصول رشد فرایند شهرنشینی در جامعه ایران، چهل سال گذشته است: و پدیده ای است شایسته بررسی در چارچوب اختصاصات مدنیت امروز ایران. ساده دلی است اگر گمان کنیم که اعضای یک خانواده «همه هم حرفه» از هر گونه اختلاف نظر و تفاوت در شیوه عمل، بر کنار و مبری هستند و بی انضباطی است اگر با در نظر گرفتن این فرض محتمل، حاصل تحسین انگیز آن را نادیده بگیریم: اتحاد مستمر و بی شکاف اعضای این خانواده در با هم ماندن، ادامه دادن و کار کردن.
این واقعه در کشوری است که عمر مفید معتبرترین گروه های موسیقی، از همان عارف و شیدا، به زحمت به ده سال بالغ می شود و در همان مدت هم گرفتار افت و خیزهای فراوان، تغییر و جابه جایی نوازندگان، همسطح نبودن، توانایی اجرای افراد، دوره های کوتاه و بلند کم کاری و پرکاری و گاه بیکاری و… هستند و خیلی اوقات، جز نامی از آن گروه- تداعی کننده خاطرات شیرین دوره اوج و شور جوانی و یا جز عنوانی از سرپرست آن باقی نمانده است.
* نام داستانی کوتاه از اسلاومیر مروژک، نویسنده مجار
۱ نظر