پرویز ابتدا در گروه هنرمند عزیز، حسین علیزاده در مرکز کار می کرد. رابطه این دو بسیار دوستانه بود و همانگونه که اشاره شد همکاری این دو با هم بسیار هماهنگ بود. هم حسین دوست داشت تیز و تند و پر حالت و خوش بیان ساز بزند و هم پرویز عزیز. اولین اجرای موفق گروه حسین علیزاده در مرکز حفظ و اشاعه کنسرت نوای فستیوال شیراز بود که خانم پریسا آن را می خواند که از بهترین شاگردان استاد کریمی بود که حدود پانزده سال با ایشان کار کرده بود. اگرچه کارهای اولیه خانم پریسا با ارکستر های وزارت فرهنگ آن زمان بود و محتوای موسیقی آن موسیقی روز بود اما ایشان در این برنامه ها تنها ترانه هائی را می خواند و گاهی به صورت تصویری به اصطلاح لب می زد.
اما با نزدیکی ایشان به فرقه صوفیانه شادروان «الهی بزرگ» {نورعلی الهی} نزدیکی ایشان با دکتر صفوت آغاز شد و به همین دلیل به مرکز آمدند و در رادیو تلوزیون استخدام شدند. حسین با تنظیم نوا که کار بسیار با ارزشی بود از این خواننده به خوبی و با درایت استفاده کرد. در آن زمان همه ی اعضای گروه بخصوص کسانی مانند شکارچی، مشکاتیان و کیانی نژاد تا حدودی به سلیقه ی کار گروهی حسین کمک می کردند.
برای مثال حسین تصنیف قدیمی نوا را که استاد صبا در یکی از نوارهایش به اجرا در آورده بود برای این کنسرت انتخاب کرده بود که به پیشنهاد کیانی نژاد ضرب آن را از ریتم شش تائی به ریتم پنچ تائی تبدیل کردند که اینگونه به کارنو تری تبدیل شد. رفاقت و دوستی و احترام و کار مشترک از خصوصیات آن دوره مرکز بود که متاسفانه رفته رفته از بین رفت و مرکز تبدیل به یک واحد اداری گردید.
پرویز در این کنسرت بسیار با احساس ساز زد و به جرات می توان گفت که ستون اصلی گروه نوازی و تکنوازی این کنسرت بود. همین کنسرت بود که من متوجه شدم که پرویز قادر است راه هنری خوبی را دنبال کند و به مقام بالاتری ارتقاء یابد. گوش خوب، وسواس در اجرای ظرافت های موسیقی، تسلط به ریتم و درک منطقی و استدلال و ذهنیت هنری همه در وجودش با هم کار می کرد و این مختصاتی ست که هر نوازنده ای آن را ندارد. بعد از اجرای این کنسرت بود که شهرت خانم پریسا بسیار بالا گرفت و شرایط اجتماعی نیز که باعث خستگی گوش مردم شده بود به این شهرت کمک کرد.
شور و شوق زیادی گروه علیزاده را در برگرفته بود که ناگهان دکتر صفوت قراردادی به «جهان موزیک» که آقای اردهالی مالک آن بود، به امضاء رسانید و نوار این کنسرت مانند توپ در ایران صدا کرد، بخصوص چهار مضراب ردیف نوا خیلی زود در دهان علاقه مندان افتاد و اینگونه فروش زیادی کرد. اما متاسفانه در تقسیم مالی آن سهم بسیار بسیار اندکی را شامل علیزاده و بقیه گروه کردند و سود ویژه آن به پریسا رسید. اینگونه بود حسین عصبانی شد و با یک دعوای شدید از مرکز بیرون آمد و به دنبالش شکارچی و مشکاتیان نیز بیرون آمدند و زمینه آمدن شان به رادیو ایران فراهم شد که آنرا نیز توضیح خواهم داد.
۱ نظر