در آن زمان شورای نویسندگان و هنرمندان با فعالیت شادروان «به آذین» {محمود اعتمادزاده} بوجود آمد. هنگامی که من به عضویت این شورای هنری در آمدم به عضویت شورای مدیریت انتخاب شدم اما هوشیار بودم تا این سازمان به عنوان یک نهاد صنفی به دست اعضای حزب توده و دیگر نیروهای چپ نیفتد چراکه اعتقاد داشتم سازمان های دمکراتیک اجتماعی نباید به سابقه ی احزاب وصلت یابند. اما بافت کسانی که به این سازمان پیوسته بودند که تعدادشان نیز زیاد بود، جو را غیر دمکراتیک می کرد. تشکیل این شورا را می توانم بعدها در یک عنوان دیگر مطرح و تاریخ آن و مشکلات آن را بیان کنم.
جناب پرویز مشکاتیان و دوست عزیز من حسین علیزاده نیز پس از عضویت من علاقه مند شدند تا عضو این شورا شوند. درست پس از سه ماه بی هیچ دلیلی پرویز استعفای رسمی خود را اعلام کرد و حسین نیز خیلی سریع از آن کناره گرفت. شاید می شد فهمید که به هر حال بیشتر اعضاء یا چپ بودند یا هواداران آن بودند.
به هرحال پرویز کناره گرفت و شاید از همین دوران بود که تشخیص داد باید خود را به محیط دیگری بکشاند. وصلت او به یکی از جریانات داخل نظام پس از این کناره گیری و استعفا بود. پرویز با توجه به دوستی با شهرام ناظری که او نیز عضو گروه چاووش بود، رفته رفته از محیط ما دور می شد و شب ها به جای بودن با ما به مهمانی های نوع دیگری می رفت و این زمینه کار او را با شجریان بوجود آورد.
اولین کسی که از چاووش رفت شجریان و دومی با فاصله شش ماه ناظری و سومین نفر مشکاتیان بود. هیچ یک از این ها نیز نگفتند که چرا رفتند. به نظر می رسید کسانی به آنها گفته بود که بهتر است کناره گیری کنند چون می دانستنند که قرار است به چاووش فشار آورده شود. موقعی که چاووش را بستند، این افراد قبلا از چاووش رفته بودند.
البته طبق قوانین دمکراتیک هر کسی حق داشته و دارد که مصالح خود را خود تشخیص دهد اما اینگونه بود که جبهه موسیقی ایرانی نه تنها در چاووش بلکه در بیرون نیز ضعیف شد. این سه نفر هریک به دنبال کار خودشان رفتند و تلاش کردند که با ما کار نکنند و نکردند. اینگونه بود که خوانندگانی مانند {صدیق} تعریف مطرح شدند و از آنجا که صدای زن نیز ممنوع شد نیروی ما در رابطه با خوانندگان معروف ضعیف گردید.
اولین کار مفصل و سازمان یافته ای که این اثر را می توان اولین خط سلیقه شخصی او دانست کار با ارزش «بیداد همایون» بود. پرویز آثار این مجموعه را تقریبا یکسال پس از انقلاب درست کرده است. گروه عارف آن را تمرین و در استودیو «بل» ضبط کرد. قرار بود شجریان آواز و تصنیف آن را بخواند. میکس این کار بوسیله اینجانب تمام شد و من خاطره زیبائی از این اثر دارم که تعریف آن حال و هوای ما را در آن روزگار نشان می دهد و به شما عزیزان که این مطالب را می خوانید نیز کمک می کند.
با بچه های دو گروه پس از اولین بهار آزادی برای گردش به اوشون و فشم در حرکت بودیم. چند ماشین پشت سر هم در حرکت بودیم که من کاست چهارمضراب این اثر را در ضبط صوت ماشین گذاشتم و بلند آنرا پخش کردم تا چند ماشین دیگر نیز بشنوند. این کار نغمات آن چنان منطبق با شعف ما بود که همه پر احساس سرهای مان را از پنجره در آورده بودیم و هوار می کشیدیم.
۱ نظر