در همین دوره است که من «به یاد درویش خان» را به وجود آوردم که روی اول نوار کاملاً بازسازی شده است و تلاش شده شیوه درویش زنده تر نشان داده شود. به دنبال آن قرار بود یک آلبوم «به یاد استاد وزیری» به بازار آید که گروه شیدا به بازسازی آن پرداخت و به مرحله ضبط رسید اما متاسفانه به خاطر منع صدای زن این کار متوقف شد و بالاخره به بوته فراموشی سپرده شد.
روی دیگر کار اجرای کل قطعات وزیری بود که من قبلاً آنها را نواخته بودم و بعضی از آنها را از روی صفحات قدیمی به نت درآورده بودم که تمرین های آن انجام شد و کل پروژه متوقف شد. در نوازندگی اینجانب در «به یاد طاهرزاده» به خوبی می شود تمرین های مکتب وزیری را شنید؛ مضراب کوچک، ریزهای تند و شتاب زیاد.
آقای کیانی و بازسازی
استاد ارزنده «مجید کیانی» همواره به امر بازسازی و تقلید از قدما علاقه مند بود و این مشخصه به او کمک کرد در راهش یگانه شود. علاقه او به ردیف و بازسازی کارهای حبیب از همان اوایل تاسیس مرکز حفظ و اشاعه که می توان گفت اولین کارمند رسمی این اداره محسوب می شد در او جان گرفت. تاثیر دکتر صفوت در تغییر روش او نقش بسیار مهمی داشت چرا که قبلاً در مکتب وزیری، «پایور» ساز می زد.
این تغییر بنیادی همراه با آموزش نزد برومند به او کمک زیادی کرد. به خصوص هنگامی که به تصدی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی درآمد، به این امر به صورت رسمی پرداخت. در این مرکز کارهایی زیر نظر او ضبط شده که متاسفانه به عرصه بازار هنری ارائه نشده. این امر چند سالی دوام آورد اما ایشان در سازمان فرهنگی و هنری خود هنوز به این قبیل کارها می پردازد و در فرهنگستان هنر نیز تلاش می کند همین راه تداوم یابد. بعضی از افراد گروه بازسازی شیدا، این افتخار را داشته اند که با ایشان نیز به امر بازسازی بپردازند.
گروه بازسازی شیدا
این گروه پس از تشکیل گروه بانوان شیدا و گروه همنوازان شیدا (گروه بزرگ) تاسیس شد. هدف از تشکیل آن تداوم کار بازسازی و مرمت آثار گذشته است. با توجه به مکتبی که شاگردان به آموزش پرداخته اند افراد این گروه به جز دو نفر که به صورت موقت در گروه هستند، از قبل با هم کار می کردند. نگرش آنها در همان چارچوبی است که استاد ارزنده کیانی می شناسد و دوست دارد. من عقیده دارم امر بازسازی از گذشته، باید طوری به اجرا درآید که مورد توجه مردم یا حداقل شاگردان موسیقی قرار گیرد. اگر این امر بدون داشتن ذوق و سلیقه هنری بالا رود، ما می توانیم مدعی شویم که به هدف اصلی رسیده ایم.
به همین خاطر است که کارهایی این گونه، بازار نمی یابد (حتی در میان خواص و هنرمندان) باید امر بازسازی قابل زیست برای مردم باشد. اگر امروزه مسجدی از دوران شاه عباس مانده، قابل استفاده است. ما نمی توانیم بازسازی کنیم که تنها در موزه حفظ شود. این نوع مرمت نیز باید باشد اما تنها جنبه حفظ آثار عتیقه دارد. هنر موسیقی ایرانی اگر چه قدیمی است اما عتیقه نیست. شعر حافظ و مولانا هنر عتیقه نیست و بعد از ۷۰۰ سال کاربرد فرهنگی و اجتماعی دارد.
در بازسازی باید به کاربرد آن نیز توجه کرد. باید در هر بازسازی احساس دوران از طریق مجریان به قطعات قدیمی دمیده شود. به هر حال گروه بازسازی شیدا تلاش دارد با نظارت اینجانب راه اجتماعی تر شدن این روش را هموار کند. نوازندگان آن اگر چه کاملاً رسیده نیستند، اما عشق، تلاش و تعهد آنها باعث موفقیت شان خواهد شد و در کنسرت ۲۶، ۲۷ و ۲۸ اردیبهشت شنوندگان شاهد اجرایی پراحساس و اصیل خواهند بود که امید است این سرفصل دوباره زنده تر و پویاتر شود.
۱ نظر