سپس از مسترکلاس های ادوین فیشر (Edwin Fischer) پیانیست بزرگ سوئیسی و آلفرد کورتوت (Alfred Cortot) و ویلهلم کمپ (Wilhelm Kempff) بهره برد که می توان دوره های کورتوت و کمپ را دارای بیشترین تاثیر روی سبک نوازندگی او دانست.
بعد از این دوره بود که او آکومپانیست دیتریش فیشر-دیسکائو (Dietrich Fischer-Dieskau)، خواننده برجسته باریتون آلمانی شد.
اجرای برندل را از سونات لا ماژور شوبرت ببینید
با توجه به این موضوع، یکی از برجسته ترین دستاوردهای برندل، تلاش های او برای احیای علاقه به سونات های پیانوی شوبرت است که در دهه ۱۸۲۰ نوشته شد ولی بعدهها تا حد زیادی نادیده گرفته شد. برندل بسیاری از این آثار را در تور خود از اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن در سال ۱۹۸۸ گنجاند. فوگهای پیچیده باخ نیز مورد علاقهاش بوده است. چند باری که برندل جسارت خروج از این رپرتوار را پیدا کرده است، اجرای آثار درخشانِ فرانتس لیست و ساختههای قرن بیستمی یکی از هموطنان اتریشیاش، آرنولد شوئنبرگ بوده است.
با این همه برندل از طرف بعضی از منتقدانش به نداشتن زبان شخصی و تمرکز بر اجرای نظر آهنگساز محکوم شده است.
برندل تا امروز هم عاشق هنر است، همچنان در اوقات فراغت خود از گالریها و موزهها بازدید می کند و به طور شگفت انگیزی مطالعه میکند. او در بخش همپستد لندن زندگی میکند و خانهای در دورست نیز دارد که دارای استخر شنا است که از آن برای رفع مشکلات کمرش استفاده میکند (همان خطر مشهورِ شغلیِ رایج برای پیانیستها در سالهای پیری، بهویژه پیانیستهایی با قد متوسط مثل برندل!)
او آثار هنری را از سراسر جهان جمعآوری میکند و به ویژه به آثار قومنگاری (اتنوگرافی) علاقه دارد. او دو مجموعه مقاله به نامهای «اندیشههای موسیقی و اندیشههای پس از آن» (۱۹۷۷) و «موسیقی به صدا درآمده» (۱۹۹۰) منتشر کرده است.
برنارد هالند در مقالهای در نیویورک تایمز در سال ۱۹۷۷ می نویسد: «شاید هیچ پیانیست دیگری در زمان ما تا این حد آگاهانه از کانال های معمولی موفقیت و فرمولهای ستاره شدن دوری نکرده باشد و همچنان در نهایت موفقیت حرفهای خود قرار داشته باشد.
برندل به برنارد هالند در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز گفته است: «آنچه که من را در مورد دستاوردهایم راضی میکند این است که شهرت خود را مدیون رسانهها یا قدرت شرکتهای ضبط نیستم، بلکه مدیون نوازندگی خودم هستم.»
۱ نظر