به شیـوه آوازی چقدر معتقدید؟
هر کسی ممکن است شیوه خودش را داشته باشد. شیوه آقـای شجریان، مرحوم بنـان، آقای گلپایگانی، ایرج که شیوههای شخصی محسوب میشوند و البته هر یک پیروانی هم دارند.
اگر فـردی بخواهد آوازخوان شود نظریات متفاوتی در این خصوص وجود دارد، نمونهوار نقل قولی از مرحوم قوامی که گفتهاند برای آوازخوان شدن نیازی به صـدای خوب نیست و خلاف این نظـر هم وجود دارد که صدای خوب شرط آوازخوان شدن است.
خوب و بد بودن معنی ندارد. اگر ایشان گفتهاند صدای خوب حتماً منظوری از صدای خوب داشتهاند. به نظر شما صدای خوب یعنی چه؟ آیا صدایی که پرحجم است خوب تلقی میشود؟ صدای گرم صدای خوب است؟ صدایی که موج دارد خوب است؟ هر سلیقه ممکن است خوب را در یک صدایی بداند. مثل یک چهره که ممکن است شما زیبا ببینید ولی من زیبا نبینم. اینها سلیقه است. معیـار صدای خوب باید معلوم باشد. هر کسی که گوش موسیقایی و درک موسیقی داشته باشد میتواند آوازخوان باشد.
در حوزۀ آموزش، آیا اثر تحقیقی «جواب ســاز» شما کمـکی به هنرجویان آواز میتواند باشد؟
لازم است ابتدا در پرانتز مطلبی را بیاورم. شخصی که اولین بار کاری را انجام میدهد و برای نخستین بار چیزی را ارائـه میدهد، ای بسا ایدهای که در ذهن داشته با استنباطی که از آن شده متفاوت باشد. زمانی که من آموزش آواز را شروع کردم از سوی شاگردانم سوالاتی در خصوص تعدد گوشهها و از این قبیل سوالاتی طرح میشد و من هم معلوماتم در ردیف همانی بودکه فراگرفته بودم، فقط برای اینکه خودم را تجهیز کنم دست به این کار زدم که سر از ردیف در بیاورم و ضمن آنکه موکداً معتقدم تفکیک ردیف سازی و آوازی اشتباه است. چون ردیف موسیقی ما باید یکی باشد.
وجه دومی که مدنظر داشتم این بود که بین ساز و آواز آشتی ایجاد کنم، یعنی کاری بکنم که به ردیف واحدی برسیم. چون هر کس که یک روایت از ردیف میکند، یک ردیف جدید سر برون میآورد. اگر کسـی خلاق باشد از کاری که انجام دادهام میتواند در جهت خلاقیت بهره ببرد. و اگر هم خـلاق نباشد حداقل این که، او را با ردیف سازی آشنا میکند و این وجه مثبتی است که من دیدم. برای من جالب است کسانیکه به فراگیری ساز میپردازند از این ردیف بیشتر استفاده کردهاند و کار من یادگیری را سادهتر کرده است.
شما در دفترچه آلبوم (جواب ساز) نوشتهاید که هنرجویان آواز برای اجرای این ردیف باید کلنجارهای تازهای را برای کسب تکنیکهای خوانندگی تجربه کنند، منظورتان چه بوده است؟
منظورم دقیقاً تحریرهای سازی بوده که من در آن اجرا کردهام و هر حنجرهای ممکن است قادر به اجرای آن نباشد. من چون با شیوه استاد شجریان آواز را یاد گرفتهام و با ادوات تحریر ایشان آشنایی داشتم توانستم این تحریرهای سازی را ادا کنم و هنرجو میتواند برای ورزیدهشدن حنجرهاش از این تحریرها استفاده کنـد.
امروز یکی از اساسیترین مشکلات هنرجویان آواز، فراهم نبودن شرایط تولید اثر یا ضعف اجرای صحنهای آنهاست که بعضی از اساتید با دید معلمانه هنرجویان جوان را در این زمینه یاری نمودهاند. به عنوان مثال آقای محمد نوری و اجرای گروهی شاگردانش، یا آقای علیزاده در همراهی با پدیدههای جوان یا همراهی آقای لطفی با گروه های متشکل از جوانان، شما در این خصوص چگونه عمل میکنید؟
توانایی که در این اساتید وجود دارد در من نیست. ولی من هر کدام از شاگردانم که خواستهاند حرکتی بکنند آنان را تشویق و راهنمایی کردهام و میکنم.
آیا قصدی ندارید با شاگردانتان کنسرتی بگذارید؟
از ما دیگر گذشته.
آیا نیاز شاگردانتان را بههمراهی احساس کردهاید؟
اولاً اینکه اعتراف میکنم فرد مدیری نیستم و از درگیریهای اداری فاصله میگیرم. نمونههایی با شاگردانم برای آقای علیزاده کار کردهام مثل موسیقی متن فیلم گبه و اینطور نبوده که کاری نکرده باشم.
متاسفانه معلمین ایران به این مسئله کم توجهاند؟
و انتظار شما با توجه به شرایط باید باشد.
۱ نظر