امروزه ما با طرز نتنویسی ابجدی مأنوس نیستیم و عملاً برایمان کارامد نیست اما در مورد هدایت دقیقاً برعکس است. هدایت در پایان جلد دوم مجمعالادوار که طی آن تئوری موسیقی غربی و نتنویسی حامل را تشریح کرده است برای حسن ختام تصنیفی با بیت ترجیع «چه بود ار بازگشتی در بهاران نشاط و شادی آن روزگاران» آورده که شعر و ملودی آن از خود اوست و آنرا به خط ابداعی خود (برگرفته از نتخوانی ابجدی) و نه نتنویسی حامل که در همین جلد آنرا شرح کرده نوشته است!
هدایت در ابتدای رسالۀ ابجدی در کتابت موسیقی مینویسد: «از برای اشخاصی که انس بحروف نقطه [نتخوانی حامل] ندارند ترتیب ابجدی بمراتب سهلتر است و از برای اشخاصی که بحروف نقطه انس دارند آب روان» اما بنده با جملۀ آخر او موافقت ندارم.
به نظر شما این شیوه نتنویسی هدایت در موسیقی امروز ایرانی میتواند دوباره مورد استفاده قرار بگیرد؟
امروزه نتنویسی حامل رواج دارد که علیرغم ایرادهای واردی که هدایت بر آن میگیرد گسترش یافته است. امروز در بین استادان موسیقی دستگاهی نیز فردی سراغ ندارم که به نتخوانی ابجدی تسلط داشته باشد. عدهای از ایشان آموزش موسیقی ایرانی از طریق نتخوانی حامل را نیز مذموم میدانند چه رسد نتخوانی ابجدی که خود نیز بدان تسلطی ندارند! همچنین به دلیل دوربودن نسل جوان از این فرهنگ به گمان بنده نتنویسی الفبایی بهعنوان روشی کاربردی دیگر احیا نمیشود.
چه نکات متمایزی در مجمعالادوار هست که در دیگر رسالات قبل و پس از آن به چشم نمیخورد؟
هرچند امروزه کتابهای متعددی دربارۀ فیزیک صوت چاپ شده، دکتر مهدی برکشلی، فیزیکدان و موسیقیدان، مجمعالادوار را شایستۀ شرح دانسته و بر آن شرح نوشته که متأسفانه تاکنون چاپ نشده و امیدوار است این اثر منتشر شود.
در زمینۀ تئوری موسیقی قدیم ایران نیز امروزه رسائل متعددی توسط موسیقیدانان پس از هدایت تصحیح و منتشر شده است اما آنچه هدایت در نوبت دوم مجمعالادوار ارائه کرده تلخیص و مطالعۀ تطبیقی چند رسالۀ مهم دورۀ اسلامی است و طی آن سعی کرده از طرح موارد غیرکاربردی صرفنظر کند، چنانکه در مبحث ایقاع در نوبت دوم مینویسد: «ما از مبحث ایقاع به همین اندازه قناعت کنیم که سابقه را کافی و عملاً بدان حاجت نیست.» یا در پایان شرح تئوری موسیقی قدیم ایران مینویسد: «ما در نغمۀ اولی شمّهای از اصول موسیقی قدما را یاد کردیم. از آنچه در رسائل یافت میشود رشتۀ عمل بدست نمیآید و الحان دانسته نمیشود و تطبیق آنها با آنچه امروز معمول است مقدور نیست.»
این نگاه کاربردی و خلاصهنویسی و مطالعۀ تطبیقی مجمعالادوار در تبیین اصول موسیقی قدیم ایران ارزشمند و همچنان کمیاب است و ازنظر تاریخی نیز متن هدایت شصت سال پیشتر از کتب دیگر موسیقیدانان در تبیین و آموزش تئوری موسیقی ایران قدیم منتشر شده است. (چاپ اول کتاب «شناخت موسیقی ایران»، تألیف دکتر تقی بینش، سال ۱۳۷۶، و چاپ اول کتاب «مبانی نظری موسیقی ایران»، پژوهش مجید کیانی، سال ۱۳۷۷ منتشر شده است.)
باید در احیا هر چیز با ارزشی هرچند خرد و کوچک ، به وسع خود تلاش کرد و نباید بهانه آورد.