کتاب «آموزش دف از مبتدی تا عالی» یکی از کاربردی ترین کتاب هایی است که از همان ابتدای انتشار مورد استقبال مدرسین و هنرجویان قرار گرفته و اخیرا نیز به چاپ هفتادم رسیده است. به همین دلیل با سیامک عزیززاده مولف این کتاب، مصاحبه ای داشتیم تا ضمن بررسی دلایل موفقیت کتاب اش، مروری کوتاه نیز بر چالش های دف نوازی در کشور داشته باشیم.
در ابتدا بگویید دف در موسیقی کشور ما و همچنین در عرصه بین الملل چه جایگاهی دارد؟
در گذشته دف همواره به عنوان یک ساز مقامی- آیینی در میان مردم ایران شناخته میشد و آموزش آن در قدیم به صورت سینه به سینه بود. پس از خروج این ساز از خانقاها و ورود آن به عرصه موسیقی، سبک جدیدی از موسیقی به وجود آمد که شاید بتوان آن را موسیقی عرفانی نامید. این سبک بیشتر از نغمه سازهایی چون دف، تنبور و نی به همراه کوبه های دف و اشعار عارفانه تشکیل می شد.
ریتم هایی که بر این نوع موسیقی حاکم بود ریتم های خانقاهی بود که امروزه آن را به نام مقام های دف می شناسیم. این ریتم ها به دور از هر نوع پیچیدگی تکرار می شده و تاثیری سماع گونه بر مخاطب می گذاشت. آثار ساخته شده از گروه شمس با خوانندگی استاد شهرام ناظری را میتوان نمونه هایی از این کار دانست.
رفته رفته دف به عنوان یک ساز تاثیر گذار در قطعات ضربی وارد سبک های مختلف موسیقی از جمله موسیقی ارکسترال شد و در این شرایط بود که نیاز به آموزش علمی دف در قالب متد آموزشی استاندارد به شدت محسوس بود. امروزه به واسطه کنسرت های متعدد خارج از کشور این ساز تا حدی در برخی از کشورها شناخته شده است اما هنوز در سطح جهان مهجور و ناشناخته مانده است.
دف نوازی در کشور ما با چه چالش هایی مواجه است؟
متاسفانه بسیاری از موزیسینها دف را به عنوان ساز مستقلی نمی شناسند و آن را بسیار ساده می پندارند. به همین علت شخصی که با یک شاخه از موسیقی آشنایی دارد اقدام به آموزش دف هم می نماید. به همین علت می بینیم که مثلا یک معلم ارگ، دف هم تدریس می کند! تنبک نوازان هم که به فراوانی مشاهده می شود که تکنیک های تنبک را بر روی دف پیاده می کنند. مشکل دیگری که در حوزه آموزش دف وجود دارد این است که شیوه نت نگاری استانداردی برای آن به وجود ندارد.
به نت نگاری اشاره کردید؛ چرا برای نت نگاری دف تا این حد اختلاف نظر وجود دارد؛ ریشه این همه اختلاف نظر چیست و چرا تا به امروز به نت نگاری واحدی نرسیده است؟
قبل از پاسخ به این سوال تاکید می کنم که هیچ تعصبی بر روی هیچ سبک نت نگاری خاصی ندارم. اما ریشه این اختلافات را در دو چیز می دانم نخست مطالعه و تحقیق ناکافی و دیگری تعصب. این اختلاف نظرها در تنبک نیز وجود دارد و از آن جا به دف نوازی رخنه کرده است. در سراسر دنیا خطوط حامل دارای فرکانس مشخص و تعریف شده ای هستند. همچنین مقدار اختلاف فرکانس این خط ها کاملا معین است. درحالی که صداهای دف (تم، بک و چپ) دارای این مقدار اختلاف فرکانس نمی باشند، زیرا وسعت صدا ها (طیف فرکانسی صداها) در آن بسیار محدود است.
همچنین در صفحه ۴۵ از کتاب آموزش تنبک آقای حسین تهرانی -که برای نخستین بار از حامل سه خطی استفاده شده و مبنای استناد بسیاری از هنرمندان قرار می گیرد، آمده است که: «برای نت نویسی سازهای ضربی از حامل یک خطی استفاده می شود». یعنی استاد تهرانی بنیانگذار سبک سه خط در ایران تاکید دارد که وی یک سبک جدید ارائه داده ولی نت نگاری روی «یک خط» استاندارد جهانی است.
بنابراین توجه به این نکته ضروری است که هر خط حامل بیانگر یک فرکانس تعریف شده است نه یک ناحیه فیزیکی یا یک حرکت خاص. اما معتقدم نت نگاری دف به سبک سه خط نیز قابلیت های خوبی را به نت نگاری دف می دهد. اما متاسفانه کار به این دو سبک نت نگاری ختم نمی شود. تعصب و پافشاری های غیر علمی منجر به آن شده است که امروزه حجم وسیعی از علائم و سبک های نت نگاری در ایران به وجود بیاید و با توجه با جلسات متعددی که با استاد عزیزم مصطفی کمال پورتراب داشتم به این نتیجه رسیدم که تا زمانی که منیت ها و تعصابات خشک وجود دارد هیچ رسم الخط واحدی یا به عبارت دیگر روش نت نگاری یکسانی وجود نخواهد داشت.
۱ نظر