به تازگی «ارکستر سازهای ایرانی جوانان نوجوانان» که پیشتر با هدایت مهرداد میرزایی به فعالیت میپرداخت با تغییر سازمان خود و عضوگیری از نوازندگان جدید، با رهبری آروین صداقتکیش تمرینهای خود را آغاز کرده است. گفتگویی داشتیم با رهبر جدید این ارکستر که قسمت اول آن را در ادامه میخوانید:
به عنوان اولین سوال از تاریخچه و هدف تاسیس ارکستر بگویید.
بعد از این که ارکستر سمفونیک جوانان و نوجوانان توسط آرمان نوروزی در خانه هنر نوین تشکیل شد و مدتی فعالیت و اجرا کرد بنیانگذاران آن در سال ۱۳۹۷ به فکر افتادند ارکستر دیگری با عنوان «ارکستر سازهای ایرانی جوانان نوجوانان» تشکیل بدهند. این ارکستر که مرکب از سازهایی بود که غالبا در موسیقی کلاسیک ما مورد استفاده است، به رهبری مهرداد میرزایی تشکیل شد و تا همهگیری کرونا و تعطیلی همهی فعالیتهای جمعی کارش را ادامه داد و چند کنسرت هم برگزار کرد.
پس از آن با توجه به شرایط قرنطینه و بعد هم وضعیت اجتماعی و سیاسی پیش آمده در کشور تا مدتی تعطیل بود تا این که مسئولان خانه هنر نوین برای آغاز فصل جدید فعالیتهای ارکستر با من تماس گرفتند. در نهایت پس از برگزاری چند جلسهی مشترک توافق کردیم که من هدایت و رهبری این ارکستر را طبق قراردادی از ابتدای مرداد ۱۴۰۲ برای یک سال بر عهده بگیرم.
هدف از تاسیس این ارکستر تا آنجا که من میدانم چند موضوع است که به نظرم کاملا به هم مربوطاند. اول اجرای شایستهی آثار ارکستری و گروهی موسیقی کلاسیک ایرانی که بخشی از کارگان (رپرتوار) استاندارد این موسیقی هستند. مثلا آثار علینقی وزیری، حسین دهلوی، فرامرز پایور، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده و مانند آنها. درست است که آثار این موسیقیدانان بزرگ قبلا اجرا شده است اما اینها هم مثل همهی آثار برجسته و مرجع نیازمند مداوم از نو تفسیر شدن هستند.
دوم ایجاد فضایی برای آهنگسازی و تنظیم ارکستری آثار تازه برای سازهای ایرانی. همانطور که میدانید ما غیر از استادانی که نام بردم امروز هم از نسلهای جدید آهنگسازانی داریم که خیلی از آثارشان در گنجهها خاک میخورد یا فقط یک بار اجرا و ضبط میشود و دیگر هیچ. موسیقی نیاز به اجرا شدن و باز اجرا شدن دارد تا زنده بماند. این وظیفهی چنین ارکسترهایی است که فضا را برای اجرای آثار نسلهای تازه فراهم کنند و همین طور انگیزهای به وجود بیاورند تا آهنگسازان برای این ترکیبها قطعه بنویسند. از این گذشته، اگر ما موسیقی گروهی و ارکستری داریم نیاز به نوازندگان مجربِ گروه و ارکستر هم داریم.
چنین تجربهای به دست نمیآید مگر این که نوازندهها از سنین نوجوانی و جوانی علاوه بر آموختن موسیقی مشغول تمرین و اجرا هم بشوند. پس سومین هدفی که ما در این ارکستر دنبال میکنیم به وجود آوردن امکان اجرا و تجربه برای نوازندگان جوان است. در نهایت، نیاز به این هم هست که مخاطبان موسیقی کلاسیک ایرانی به شنیدن تفسیرهای متفاوت از آثار آهنگسازان عادت کنند. این در حال حاضر بخش اصلی عادت شنیداری مخاطبان موسیقی کلاسیک ایرانی را تشکیل نمیدهد. گرچه ممکن است با یک گل بهار نشود و فعالیت یک ارکستر مثل این نتواند عادتهای شنیداری یک جامعهی نسبتا بزرگ را عوض کند اما مثل همیشه میتوانیم ما هم قدمی در راهی که فکر میکنیم درست است برداریم.
منظور شما از «نو تفسیر شدن» آثاری که قبلا اجرا شده است چیست و از چه طریق این امکان فراهم می شود؟
ما آثار موسیقی را به وسیلهی علایمی روی کاغذ ثبت یا به اصطلاح نتنویسی میکنیم. قطعات نتنویسیشده تا زمانی که به همین شکل روی کاغذ یا رسانهی دیگری باشند به معنای دقیق کلمه هنوز موسیقی نیستند. میدانیم که باید آنها را با سازها و حنجره بنوازیم یا به اصطلاح اجرایشان کنیم تا همه بتوانند موسیقی پنهانشده لابهلای نتها را بشنوند.
وقتی میخواهیم این علامتهای گرافیکی را واقعا به صدا دربیاوریم باید تصمیمهایی بگیریم. مثلا این نت را چقدر رسا اجرا کنیم؟ این پاساژ را با چه حالت بیانی بزنیم؟ تمپوی کل قطعه را چقدر بگیریم؟ و مانند آن. ممکن است بگویید اینها را که آهنگساز مشخص کرده است. اما واقعیت این است که هیچ آهنگسازی و هیچ روش نتنویسیای نمیتواند همهی این عوامل را طوری از پیش معین کند که همهی اجراکنندگان قطعه را یکجور بزنند. در نتیجه هر اجراکنندهای موسیقی را با کمی تفاوت از دیگری اجرا خواهد کرد. به مجموع این تصمیمگیریها و تفاوتها اصطلاحا یک تفسیر میگوییم. گاهی اوقات هم هست که یک اجراکنندهی بسیار خلاق و هنرمند تفسیری میکند که هم بخشی از امکانات نهفتهی قطعه را بالفعل میکند و هم به زیباییهای آن میافزاید.
۱ نظر