آموزش موسیقی در کشورهای جهان سوم با مشکلات فراوانی روبرو است که توسعه و دسترسی به آن را محدود و پر چالش میکند. این فراز و فرود و موانع، از منظومههای اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و آموزشی و… تشکیل شدهاند. در اینجا به بررسی برخی از مهمترین چالش هایی خواهیم پرداخت که پیشرفت آموزش موسیقی در این مناطق را دشوار می سازد.
منابع محدود
به طور معمول، در بسیاری از کشورهای جهان سومِ، مؤسسات آموزشی، به ویژه موسساتی که بر اشاعه شاخه های هنری تمرکز دارند، از منابع کافی برخوردار نیستند. کمبود منابع مالی برای تهیه ابزار آموزش موسیقی و همچنین آلات موسیقی، کمبود مدرسین مجرب و امکانات مناسب، کیفیت آموزش موسیقی ارائه شده بویژه به کودکان را کاهش میدهد.
عوامل اجتماعی-اقتصادی
سطح بالای فقر موجود درکشورهای جهان سومی، ممکن است کودکان را از پیگیری آموزش موسیقی باز دارد. خانوادهها ممکن است اولویت را برتامین نیازهای اساسی بگذارند تا فعالیتهای فرهنگیای مانند یادگیری موسیقی، همین امر منجر به محدود شدن تعداد هنرآموزان شرکتکننده در برنامههای موسیقی میشود.
دیدگاههای بازدارندهی فرهنگی
نگرشهای فرهنگی نسبت به آموزش موسیقی متفاوت است و گاهی اوقات ممکن است از ارزش یا درک صحیح اعتبار و اهمیت آن بکاهد. در توسعه و رشد موسیقی بهطور کلی و در میان کودکان بطور خاص، فرهنگ حاکم بر جامعه و عدم شناخت هنری، نگاهی مقدر گونهای به وجود میآورد که بر سرنوشت این هنر تاثیر میگذارد. در جامعهای که باورهای فرهنگی، موسیقی را به حاشیه رانده و در گوشهای به دام انداخته، دیگر هنر نمیتواند کنش ورز باشد و منفعل می ماند و بدون هواخواه یا به بیراه میرود و در حرکتی زیرزمینی ماهیتی قلب شده می یابد. این عدم ارتباط فرهنگی مطمئنا منجر به عدم حمایت از ابتکارات آموزش موسیقی خواهد شد.
اختلافات جنسی
تبعیضهای جنسیتی میتواند مشکلاتی را در آموزش موسیقی به وجود آورد. در برخی جوامع، باورها و سنتهای قدیمی ممکن است از شرکت دختران در فعالیت های هنری به ویژه موسیقی ممانعت به عمل آورد. جوامع مردسالار میتوانند نیمی از جامعه را در محدودیت نگه دارند و منجر به نمایندگی محدود شده گروه خاصی در حوزه توسعهی استعدادهای موسیقی گردند. اگرچه جوامع جهان سومی چنان بیمارند که دختران و پسران همگی در این زمینه، محدود شدهاند.
کمبود مدرسین مجرب
کمبود معلمان ماهر موسیقی یک مسئله مهم است که از دیرباز تا کنون گریبان ترویج و اشاعه این هنر را گرفته و گلویش را سخت میفشارد. بدون مربیان مجرب، کیفیت آموزش موسیقی کاهش مییابد، آنچه منتقل میشود ناقص و علیل است و چه بسا باعث گریز هنرجو و قطع ارتباط همیشگی او با آموزش هنر شود و برای همیشه یک استعداد را نابود کرده به محاق برد.
قطع ارتباط با جهان و ایزوله شدن
اندیشههای محدود شده به تعداد خاصی از ژانرهای موسیقی، ممکن است منجر به کاهش تنوع شاخههای موسیقی و قطع ارتباط با موسیقی جهانی شود.
یک برنامه محدود، از توسعه آموزش موسیقی گسترده و جهان شمول، جلوگیری می کند. همکاری با سازمانها و ارگانهای بینالمللی میتواند فرصتهای بیشتری برای آموزش موسیقی در جهان سوم فراهم آورد.
چالشهای زیرساختی
زیرساختهای ناکافی، از جمله کمبود فضاهای آموزشی و مدارس و هنرستانها، سالنهای اجرای موسیقی، عدم وجود امکانات مناسب برای برگزاری کنسرتها، همگی موانع بلند قامتِ پیش روی هنر موسیقی هستند.
نمونه بسیار شاخص آن وجود تنها دو هنرستان معتبر موسیقی در تهران، پایتخت کشور بزرگی چون ایران است.
باورهای مذهبی
مذهب میتواند تأثیرات متنوعی بر اموزش موسیقی داشته باشد؛ به عنوان مثال، در برخی فرهنگها، موسیقی ممکن است با ارزشها و اصول مذهبی، همخوانی داشته باشد و به عنوان یک عنصر توان افزا بر قوت موسیقی بیافزاید. مانند تاثیر مذاهب گوناگون بر موسیقی در هند. در مقابل، در برخی دیگر از جوامع، موسیقی ممکن است با اصول مذهبی در تضاد باشد و برخی از نظرات مذهبی ممکن است محدودیتهایی را برای فعالیتهای موسیقی ایجاد کند.
در ایران، تأثیر مذهب اسلام بر موسیقی، دورههای مختلف تاریخیای را بوجود آورده است. در دورههای اولیه اسلامی، موسیقی با محدودیتهایی روبرو شد و اساتید موسیقی گاه کشته، گاه طرد و تبعید و گاه منزوی می شدند و در برخی از دوره ها حرکتی کاملا معکوس در جریان بود.
۱ نظر