البته از حدود ۲۰ تا ۲۷ سالگی، موسیقی را در محضر دیگر استادان تلمذ کرد و بعد از آن، این اقبال را یافت تا ردیف دوره عالی استاد دوامی را ازخودشان بیاموزد. استاد دوامی هنرمندی گوشهگیر بود و در آن سالها در جماران زندگی میکرد و او توانست از طریق یکی از دوستان، منزل استاد دوامی را پیدا کند و سرانجام روز موعود فرارسید و با چند شاخه گل رز به دیدارشان رفت و از علاقه و شوق خود به ردیف و آواز گفت و تقاضا کرد تجربیات و دانش خود را در زمینه موسیقی به او منتقل کند و او را به شاگردی بپذیرد.
نصرالله ناصحپور پیش از حضور در کلاسهای عبدالله دوامی مدت زمانی ردیفهای سازی را به تأکید علی اکبر شهنازی درکلاسهای او گذراند که به گفته خودش در آموزش موسیقی او بسیار تأثیرگذار بود. درواقع هم با ردیف سازی استاد شهنازی و پدرش آقا حسینقلی آشنا شد و هم با دوره متوسطه ردیف استاد دوامی به روایت محمود کریمی. البته دوره عالی ردیف دوامی را پیش خود استاد گذراند و با توجه به اینکه طی روز در بانک مشغول به کار بود، روزهای دوشنبه بعدازظهر در کلاس خصوصی استاد شرکت و با جدیت تمام کار را دنبال کرد تا اینکه موفق به جلب رضایت کامل استاد و دریافت دستخط به جای مدرک تحصیلی از ایشان شد با این مضمون که تمامی دوره عالی ردیف آوازی را فراگرفته است.
در صفحه ۲۲۰ کتاب «برگی از باغ»، نگارنده کتاب «ناصر مجرد» (خواننده و برادرزاده محمد ایرانی مجرد) در مورد ناصحپور چنین مینویسد:
«بدون هیچگونه تعارفی باید گفت که استاد نصرالله ناصحپور، امانتدار بزرگ و باوفای استاد بیچون و چرای ردیفهای آواز ایرانی، زندهیاد عبدالله دوامی به حساب میآید.»
نصرالله ناصح پور علاوه بر سالها تلمذ و تحقیق در محضر استادان بزرگ، یکی از چهرههای درخشان کانون چاووش هم بود، مرکزی که علاوه بر دارا بودن جایگاه اجتماعی مهم، توانست تحول و پیشرفت بسزایی در زمینه موسیقی سنتی ایران به وجود آورد.
آن زمان که محمدرضا لطفی ۱۸ سال داشت و تازه به تهران آمده بود یک روز درحال گذر از کوچه ارباب جمشید بود که صدای ساز و آواز از یک ساختمان، توجهاش را جلب کرد و به دنبال صدا وارد هنرستان شد. آقای میرزایی یکی از نوازندگان قدیمی و از شاگردان استاد شهنازی درحال نواختن تار بود و ناصحپور در حال آواز خواندن و این دیدار، سرآغاز آشنایی او و لطفی شد. پدر محمدرضا لطفی نوازنده تار بود و همین امر سبب گرایش او به موسیقی شده بود. در آن دیدار نخست، لطفی گفت که او نیز علاقهمند به این ساز است و تار مینوازد. آقای میرزایی تارش را به لطفی داد تا برای آنها بنوازد. پس از شنیدن نوازندگی لطفی، ناصحپور به او گفت باهم به دفتر هنرستان بروند تا در کلاس استاد شهنازی ثبتنام کرده و نوازندگی تار را تکمیل کند. از آن روز مسیر هنری لطفی هم تغییر کرد و بعد از آن و با تشویق ناصحپور، لطفی با استادهایی همچون عبدالله دوامی و سعید هرمزی هم آشنا شد تا با شرکت در کلاسهای مختلف، موسیقیدان خوبی شود.
یکی از آثار لطفی در پیش از انقلاب کتابی به نام «دستگاه شور؛ ردیف استاد عبدالله دوامی» بود به نویسندگی خودش که دو صفحه گرامافون ضمیمه این کتاب داشت و آواز آن را ناصحپور خواند و لطفی جواب آواز شور را با تار نواخت. ناصحپور همچنین در رادیو، تصنیف «همه شب من اختر شُمُرم» سروده عارف قزوینی را به همراه گروه شیدا و به سرپرستی محمدرضا لطفی اجرا کرد.
۱ نظر