نگاهی به آثار و آرای فرهاد مشکات: ساموئل هانتیگتون در باب تحلیل فرایند گذار به درستی می گوید که: «هر دگرگونی میانه روانه را نمی توان اصلاحات نامید و برای برخی دگرگونی های میانه روانه، عنوان «تحکیم» (constellation) بیشتر برازنده است تا اصلاحات»
به زعم بسیاری از تحلیل گران فرهاد مشکات، به آن نسل از موزیسین های ایرانی تعلق دارند که دغدغه های پراتیک تجددگرایی ایشان بسی از ریشه شناسی و تبیین نظری مسبب های فروافتادگی موسیقی ایران، فراتر می رفت.
هنرمند گرامی، محمد رضا درویشی در گفتاری با موضوع بررسی هستی شناسانه (ontological) و تاریخی مسأله ارکستر در ایران، بر این نکته تاکید نموده اند که : «در سال ۱۳۵۱، با ورود فرهاد مشکات، ارکستر سمفونیک تهران که شاید بیش از پنجاه درصد اعضای آن ایرانی بودند تصفیه شد و بنا به قولی که فرهاد مشکات در مورد بین المللی کردن «ارکستر سمفونیک تهران » داده بود!، شروع به استخدام نوازندگان خارجی نمود و ظرف شش سال یعنی تا سال ۱۳۵۷، «ارکستر سمفونیک تهران» را با این شیوه بین المللی کرد. »۱
در جای دیگری، ایشان پس از بیان مقدمه گونه ای در مورد نابسامانی ها و ناملایماتی که ارکستر پس از انقلاب در رابطه با کادر فنی با آن مواجه شد، به صراحت چنین اظهار می دارند که : «…اگر بودجه ی ساختمان جدید هنرستان (تا حد اطلاعات شفاهی نگارنده) صرف پرداخت حق الزحمه ی ارکستر فیلارمونیک برلین و آقای هربرت فون کارایان و برنامه های مشابه دیگر نمی شد؛ به شرط وجود برنامه های درست آموزشی و هدفمند بودن این برنامه ها، شاید امروز نوازندگان حرفه ای، بیشتر و ارکسترهای بهتری وجود می داشت.»۲
در این جا نیز میزبان جناب فون کارایان کسی نبود جز فرهاد مشکات. مردی که پس از تحصیل اقتصاد و موسیقی برای یاری دادن به فرایند مدرنیزاسیون پا به وطن خود گذاشت و با انرژی و انضباط کم نظیری ارکستر سمفونیک تهران را از سطح پیشین خود بسیار فراتر برد. مشکات، آثار بسیاری را از آهنگسازان اروپایی به اجرا درآورد و در این میان گاه دیده می شد که هر از چندی، اثری از یک آهنگساز ایرانی نیز در رپرتوار ارکستر سمفونیک تهران دیده می شد.
من خود در گفتگو های متمادی با جناب درویشی ضمن صحه نهادن بر نقدهای ایشان، سوالی را بارها در حضور ایشان مطرح می نمودم و آن ، این که بانی این فرایند مدرنیزاسیون فرمایشی چه اشخاص و یا نهادهایی بودند.
در کنار بررسی کامل اتمسفر حاکم بر فضای آن سال های مدیریت موسیقی کشور، ضمن به دست آوردن شواهدی در مورد ناکامی تمامی سیاست های مدیریت مذکور، این بحث را گشودم که اصولا چه سیاست ها و نهادهایی در شرایطی که قالب های فرهنگی جامعه با آرمان های ذهنی و چشم اندازهای پیشرفت و توسعه سر سازگاری ندارد، داعیه دار «فرهنگ سازی» (واژه ی منحوسی که از دل کمونیسم- لنینیسم جبهه شرق سر برآورد) می گردند.
فرهاد مشکات، نه انگیزه که به قولی انگیخته تفکر توسعه مدار فرهنگی زمان خود بود. شاید تکرار جمله زیبنده هگل در این جا بی مناسبت نباشد که: «مردان بزرگ خلاق و مبدع نبوده اند، بلکه به منزله ی قابله هایی بودند بدان چه که روح زمان بدان آبستن بود». مشکات مجرم نبود؛ مظروفی بود که شرف خویش را طلبید. در زمانی که حتی مدرنیسم موسیقایی نیز در قالب بخشنامه های رسمی و اداری۳ خطاب به زیر دستان دیکته می شد، طبعاً نخستین چیزی که در این میان هویدا می شود، عجله کلیه دست اندرکاران امور است.
یکبار مشکات به من گفت که در آن سال ها، تمام ایده آل وی همانندسازی ارکستر سمفونیک تهران با ارکستر های بزرگ دنیا و ایجاد جو رقابتی میان موزیسین های ایرانی و سرافرازی موسیقی سمفونیک ایرانی در کوتاه ترین زمان ممکن بود. اما بر این سخن، باید این نکته را نیز افزود که دقیقاً در این جاست که ماکیاولیسم پنهان در نقاب تجدد، قربانی های خویش را انتخاب می نماید. پس به یک فرمان، همه چیز باید فدای بین المللی شدن و نام آوری ارکستر سمفونیک تهران شود!
مشکات ، نه مانند «دیوید لوین» فیلسوف و تئوریسین بود و نه مانند استادش، «فرانکو فرارا» پداگوژیست و معلم. مشکات مرد عمل بود و پراتیک اندیشگانی وی نیز درست همان چیزی بود که اندیشه بانی تجدد در آن سال ها نیاز داشت. مشکات، یک رهبر ارکستر تمام عیار بود، هیچ گاه نه آهنگساز بود و نه نوازنده برجسته ای و بی تردید همین چهره مشکات نیز برای وی تا امروز مقبولیت خاص و عام را به ارمغان آورده است. وی سمبل تخصص گرایی و تعهد نسبت به مسئولیت بود.
هر چند غافل از این واقعیت که راهبری و توسعه، امری اجتماعی است و متاسفانه در تصویر ذهنی معمول، مواردی مطرح می شد که عموماً در نظام جمعی اجتماعی تضمینی برای کارکردش وجود نداشت. تدابیر داهیانه شخصی و تصمیمات فردی، همواره در مقابل مکانیزم های پنهان جامعه محکوم به شکست بوده است. در مورد وی تنها می توان گفت : افسوس…
منابع:
۱. درویشی، محمدرضا، نگاه به غرب، موسسه فرهنگی ماهور، ۱۳۷۳، ص ۸۷
۲. همان، ص ۸۸
۳. در این رابطه بنگرید به فرمان محمدرضا پهلوی خطاب به مرحوم غلامحسین مین باشیان، رییس کل وقت اداره ی موزیک کشور
کاملا با شما موافقم. پیشرفت و توسعه فقط در صورت رشد همه ی ابعاد یک جامعه امکان پذیر است. با درود…
سلام، با تشکر از مقاله تحلیلی دکتر یحیی، باید اظافه کنم که البته مشکات هیچ وقت فکر نمی کرد که چند سال بعد یه دفعه همه چیز دچار دگرگونی و واژگونی بشه.مدیریت هنری اون زمان برای سال های آینده هم برنامه داشت.اونا با بداقبالی مواجه شدن.
من فکر می کنم که مشکات بعد از انقلاب کاملا محو شدوعلتش هم اینه که نخواست مثل بعضی از آقایون با اجراهای شرم آور و بسیار ضعیف چهره ی خودشو بین اهالی موسیقی خراب کنه. شما نگاه کنین به اجراهای فعلی چکناواریان یا صهبایی و اونا رو مقایسه کنین با اجراهای ۱۵ سال پیششون. ببینید که چه تفاوتی کرده.وقتی فضا برای کار فراهم نیست بهترین کار سکوته.
با تشکر برای تدکر نامی بزرگ بعد از سالها… سطح نوشته کمی بالاتر از نشریهای همگانی است. من با اطلاعات محدودم نمیفهمم “… دغدغه های پراتیک تجددگرایی ایشان بسی از ریشه شناسی و تبیین نظری مسبب های فرواقتادگی موسیقی ایران، فراتر می رفت.” یعنی چه. یا “… مظروفی بود که شرف خویش را طلبید.” و همینطور “… پراتیک اندیشگانی وی نیز درست همان چیزی بود که اندیشه بانی تجدد در آن سال ها نیاز داشت.” به علاوه نتیجه مطلب روشنم نشد که فرهاد مشکوه مثبت و مفید بوده یا منفی، تا به عنوان ارادتمند این هنرمند گرامی تکلیفم با نوشته روشن شود. در ضمن دیدن کارایان از نزدیک در آن دو شب تاریخی که در تالار رودکی چهار سنفونی بتهوون را اجرا کرد نهایت آرزوی هر موسیقیدان و موسیقیدوست بود، فرصتی تاریخی بود که در زندگی هر کسی یک بار روی میدهد. هر چیزی به جای خود خوب است، با برنامه ریزی مشخص. اگر نه که کنسرتهای نیمه هنرمندان فعلی هم میتواند تعطیل شود تا هزینهها صرف ساختن مدرسه شود مثلا.
مشکل شما اینست که انعطاف پذیری و قابلیت های جامعه ایرانی رو دست کم گرفته اید. جهش ما در ادبیات از مشروطه به اینطرف نمونه بارز این حرکت است. وانگهی این نوع نگرش بجز گردگیری از کتیبه های تاریخ برای دانشجویان دهکده جهانی ارزش دیگری هم دارد؟ از سفرهای منوهین به شرق چند سال میگذرد بیاد دارید؟از تشکیل ارکسترهای تماما چینی در نیویورک چند سال ؟ خبر دارید؟
داشتن دید صحیح نسبت به آینده مانع از در جا زدن وعقب گرد میشود.جایگاه ما باارکستر تماما وطنی فعلی کجاست ؟!
سلام
لطفا بفرمائید که آیا جناب مشکات در ایران تشریف دارند یا خیر؟
اگر ایران هستند چگونه میشود ایشان را ملاقات کرد.
ضمنا” لطف کنید در انجام مصاحبه تسریع فرمائید.
با تشکر
کاملا با آقای فاریا موافقم. من ۵۸ ساله که دستی هم در ادبیات دارم متاسفم که این نثر را نمی توانم هضم کنم. سال هاست که بعضی ها با این گونه نوشتن می خواهند خواننده را مرعوب کنند. ساده و روان نویسی، به ویژه برای اینگونه مباحث، بسیار مفیدتر است.
در ضمن به علاقمندان موسیقی کلاسیک توصیه می کنم از سایت پربار و زیبای آقای فاریا دیدن کنند.