همکاری شما از کجا شروع شد؟
ماجرا برمیگردد به توجهی که من به موسیقی قدیم داشتم. همیشه معتقد بودهام که اگر ما درک درستی از تاریخ خودمان نداشته باشیم، نمیتوانیم به خودمان متکی باشیم. یعنی باید یک ریشهای وجود داشته باشد تا این تنه بتواند خود را حفظ کند. باید بدانیم گذشتهی موسیقی ما چه بوده و آیا آنچه به عنوان دروس موسیقی به ما آموختهاند همان موسیقی گذشتهی ماست یا نه؟ من در آن دوره عملاً دیدم که تعریفها در موسیقی ما، تعریفهای اروپایی و مخصوصاً فرانسوی هستند و عبدالقادر مراغهای، فارابی، ابنسینا یا صفیالدین ارموی و دیگران طور دیگری به موضوع نگاه میکردهاند. نگاهشان با نگاه موسیو مولر خیلی فرق میکرده است. البته این هر دو نگاه را باید دانست و در این بحثی نیست. تعصبی ندارم که بگویم باید یکی را نادیده بگیریم. خلاصه! با این فکرها بود که به سمت رسالات کهن کشیده شدم و اولین نوشتههایم در آن حوزه بود.
به غیر از مقالاتی که بر موسیقی قدیم ایران متمرکز بودند دغدغههای دیگری در آن دوره برای نوشتن نداشتید؟
من معلم بودم و از آنجا که کتاب به آن صورت در دسترسمان نبود، مطالعه نسبت به امروز زحمت بیشتری داشت. مثلاً در مورد تئوری موسیقی نیاز شدیدی وجود داشت تا هنرجویان یک کتاب فارسی مجمل در این خصوص داشته باشند که من و آقای پورتراب و آقای دهلوی همین کتاب «تئوری موسیقی» را که در تمام این سالها بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده و به اسم آقای پورتراب منتشر شده با هم نوشتیم که برنامهی درسی هنرستان شد و هست. سوابقش در زیراکسها موجود است که این کتاب را با هم نوشتیم. ساعتها وقت گذاشتیم و یک کار جمعی خوبی از آب درآمد (۱). به این ترتیب و با چنین تجربیاتی، من بیشتر با نوشتن آشنا شدم.
با توجه به اینکه در آن سالها موسیقی قاجاری و بعدها موسیقی متأثر از کلنل وزیری جریان غالب موسیقی کلاسیک ما بود، ریشهی توجه و کنجکاویتان در خصوص موسیقی قدیم ایران از کجا آب میخورد؟
اولین آشنایی من با فارابی از طریق مقالاتی بود که دکتر برکشلی نوشته بودند. من آنها را خواندم و این سوال در ذهنم شکل گرفت که اگر فواصل تنبور خراسانی که فواصلش را فارابی با ریاضیات خیلی پیچیدهای تشریح کرده در تنبور امروزی پیاده کنیم آیا تنبوری خواهد شد که موسیقی ایرانی امروز را در آن بشنویم یا متفاوت خواهد بود؟ دکتر برکشلی مرا تشویق کرد و گفت اگر بتوانی پردهبندی تنبور خراسان را انجام دهی که صدایش را بشنویم، قدم بزرگی خواهدبود و من قبول کردم.
پی نوشت
۱- در کتاب “تئوری موسیقی: مبانی موسیقی نظری” (مصطفی کمال پورتراب، نشر چشمه، ۱۳۹۳) آمده: «این کتاب در سال ۱۳۴۵ با توجه به نیاز هنرجویان هنرستان عالی موسیقی ملی به شکل جزوهای فشرده تدوین گردید که مشروح آن توسط مدرسان در کلاسهای گوناگون تدریس میشد و تکالیفی نیز از جانب آنها به هنرجویان داده میشد. در سال ۱۳۵۸ نگارنده جزوهی یادشده را تکمیل کرد و پارهای از اصطلاحات فنی موسیقی به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ایتالیایی را به آن افزود.» (صص ۱۴ و ۱۵)
۱ نظر