هر کمبودی که در پیرامون زندگی وجود دارد، جلوی رشد را میگیرد. ما وسیله ای در اختیار نداریم که پی به ویژگی ها، خصوصیت و صفات یک نوزاد ببریم. شایستگی و توانایی و وسیله ای که مورد اعتماد و اطمینان من است موسیقی است، به این دلیل میل دارم که با استفاده از آن در این مورد صحبت کنم. آیا استعداد، صفت و خصوصیت موروثی وجود دارد یا نه؟
از گذشته های دور گفته می شود که استعداد یا ویژگیها و خصوصیت برجسته و عالی، فطری یا مادرزادی هستند یا موروثی است. اما ما میتوانیم که یک نوزاد را امتحان کنیم، آیا چنین امکانی وجود دارد؟
ابتدا وقتیکه بچه ها پنج یا شش ساله هستند و تربیت و رشد خوب یا بد تاثیرش را گذارده، پدر و مادر شروع می کنند! همچنین بررسی و قضاوت می کنند که کودک در چه وضعیتی قرار دارد!
اما در واقع ابتدایی ترین دوره های سنی کودک، بحرانی و نگران کننده می تواند باشد. ما باید مشغول به کار بشویم، شروع کنیم امکانات و توانایی یا استعداد یک کودک شیرخواره را معاینه کنیم، اگر می خواهیم با آینده کودک روبرو شویم، مجبوریم ریشه و بنیاد و خواسته ها، نیازهای بشری را جامه عمل بپوشانیم؛ اینها را باید زیر نظر گرفت.
من تلاش خودم را بر این راه می گذارم اما این کافی نیست. آن چیزی که به سوال استعداد و توانایی پاسخ می دهد، من معتقدم که می شود، فقط و فقط می توانیم فیزیولوژی قابل عمل کرد یک بدن را اندازه بگیریم و آگاه بشویم که، آیا در زمان تولد وضعیت روی هم رفته عادی است؟ از همین لحظه تاثیرهای روانشناسی اعتبار دارد که از محیط اطراف حاصل می شود و شرایط محیط زندگی کودک، هسته توانائیها و مهارتهایش می شود.
او چیزی می شود؟ نه او چیزی نمی شود!
مادر یکی از بچه های من روزی به نزد من آمد که در مورد فرزندش اطلاعاتی کسب کند، این کودک درک خوبی برای موسیقی و فراگیری اش داشت، خوب تمرین می کرد و به طور کلی بچه خوبی بود.
“آقای پروفسور پسرم چیزی می شود؟” وقتی مادر این سوال را از من کرد من خندیدم و جواب دادم: “نه او چیزی نمی شود!”
وقتی از من از این سوال ها می شود حالتی پیدا می کنم که با شوخی جوابشان را می دهم! مادر با این برخورد من متعجب و غافلگیر شد من اضافه کردم که: “او یک انسان عالی از طریق نوازندگی ویلن خواهد شد، این برایتان کافی نخواهد بود؟ به نظر شما بچه شما فقط باید یک کسی بشود که پولهای خوب در بیاورد؟ شما باید توقعتان را پایین بیاورید، این طرز فکر در شما پنهان است و این نوع فکر بیمارگونه است.”
“یک انسان با قلب خوب خوشبختی خود را پیدا می کند و این مسئله باید نگرانی پدر و مادر باشد که فرزند خود را یک انسان والا تربیت کنند. اینطور کودک می تواند در انتها شاید راهی را بر می گزیند که توقعات آنها را بر آورده کند؛ نوازندگی فرزند شما عالی است ما باید سعی کنیم که در او روح و قلبی فوق العاده پیدا کنیم.”
پسری که تحت تعلیم پدرش قرار گرفته بود!
در بین پدر و مادر ها رایج شده بود که من یک متد تعلیم و تربیت جدید در آموزش ویلن شروع کرده ام.
آقای x از من سوال کرد که “می خواهید که نوازندگی فرزند مرا برای یک بار گوش کنید؟” این پسر در آن زمان هجده ساله بود و شروع کرده بود به تمرین کنسرتو ویلن شماره پنج موزار، من گفتم که خواهش می کنم به او بگویید که در هر زمان می تواند بیاید، تقریبا یک ماه بعد این پسر جوان تنها به دیدار من آمد وقتی او را دیدم حیرت زده شدم که چقدر شبیه پدرش است.
آهنگ صدایش و لهجه او که از ناگویا آمده بود، حالت حرف زدنش و حتی طرز سلام و علیک او همان عادت ها و حالات دستانش و خنده هایش همه این ها مثل پدرش بود، اصلا فکر می کردم که با آقای x حرف می زنم! بعد از او خواهش کردم که برایم بنوازد، او ویولون را از جعبه بیرون آورد و در حالی که داشت ساز را کوک می کرد، آرشه را با همان حرارت به حرکت در می آورد اما اینها همه ماجرا نبود، وقتی که شروع به نواختن کرد، تمام آداب نوازندگی، ایستادن و حرکات دستش همه مثل پدر بود! درک موسیقائیش فواصل غیر دقیق صداها و ظرافت ها همه و همه پدر را یاد آور می کرد!
تا آن زمان به تطبیق داده شدن و هم رنگ شدن یک بچه به محیط زیستش به این درجه و حرارت حیرت زده نشده بودم. حقیقتی که او هجده سال در یک خانواده زندگی کرده بود و در حد غلو در رفتارش، فکرش و برداشتهای یک جوان کاملا نشان داده می شد.
تقریبا سی سال قبل توشیااتوی (Toshiya Eto) چهار ساله، اولین شاگرد من و بعدی شاگرد کوچکی به اسم کوجی تویودا (Koji Toyoda)؛ وقتی که ما از ناگویا به توکیو کوچ کردیم، پدر کوجی هم با ما کوچ کرد، بعد ها یک پدر با پسر سه ساله اش به دیدار من آمد، او می خواست که نظر مرا راجع به اینکه آیا پسرش صاحب استعدادی است و اگر چنین است می خواهد که پسرش آموزش ویلن ببیند از من پرسید. من به پدرش توضیح دادم که چه کسی می تواند قضاوت کند که آیا یک کودک سه ساله استعداد موسیقایی دارد!؟ استعداد ارثی نیست، بلکه تربیت شدنی است و باید به آن جلوه و گسترش داد، اما او مرا درک نکرد. چقدر از این پدر و مادر ها یافت می شود در این جهان هستی؟!
وقتی که به گذشته و به آن جوان می اندیشم که چگونه مثل پدرش بود به این باور می رسم که ما به طور عموم کافی است که پدر و مادر را بنگریم و بعد حدس بزنیم که روزی بچه های آنها چگونه خواهد بود و چگونه فرزندانی از آنها به وجود خواهد آمد یا دارای چه فرزندانی خواهند شد!؟
این عبارت بطور کلی صحیحه که :شرایط محیط زندگی کودک، هسته توانائیها و مهارتهایش می شود و هرگز نباید از روش آموزش، کیفیت زندگی فرد، شرایط محیط، میزان تمرین و… غافل شد. اما به شکلی که در این مقاله آمده که بیشترین نقش در استعداد رو بر اساس تربیت در نظر می گیره و نه وراثت، باید تامل کرد. شاید نیازی به این همه موشکافی و بحث نباشه وقتی تاثیر استعداد ذاتی در کار موسیقیدانانی مثل موزار، پاگانینی، هایفتز و … بسیار روشنه و این افراد در سن بسیار کم و با میزان آموزش ناچیز، بالاترین سطح میزان استعداد ذاتی رو به نمایش گذاشته اند و اتفاقا دقیقا بر خلاف آنچه که در این مقاله آمده که چه کسی می تواند قضاوت کند که آیا یک کودک سه ساله استعداد موسیقایی دارد!؟ باید گفت که حتی بی اطلاع ترین افراد جامعه نیز با دیدن و شنیدن توانایی های ذاتی موسیقایی بچه می توانند پی به وجود استعداد در او ببرند کما این که شاهدیم لئوپولد موزار فرزندش را از سنین خردسالی برای به نمایش گذاشتن استعداد خارق العاده در زمینه موسیقی به تورهای اروپایی می برد و افراد در تمامی سطوح شعور موسیقی حکایت از نبوغ این بچه می کردند و این کار همواره از قدیم در مورد بچه های با قریحه مرسوم بوده. جالب اینجاست که وقتی دقیقتر به زندگی خود سوزوکی نیز توجه میشه می بینیم که اون بیشتر یک ژاپنی پرکار بوده تا یک فرد با استعداد!!!
خیلی عالی بود
مرسی از مطالب بسیار جالبی که در این سایت بسیار عالی با سر دبیر بسایار عالی میزارید