بنابراین رابطههایی بین موسیقی و معماری وجود دارد که آنها را تطبیقپذیری نمیتوان نامید؛ از سوی دیگر، بهرهبردن از معماری برای موسیقی و برعکس، کافی نیست؛ هنرمند باید در پیِ شناخت کلّی و جامع از اوضاع زمان و مکان خودش باشد.
من از سواد معماریام برای دسترسی به شیوۀ پژوهش در تئوری موسیقی ایرانی استفاده کردهام که نتیجۀ آن یک تئوریپردازی است و اثری هنری نیست. در ادامه با نگاهی به شیوههای ممکن برای پژوهش در موسیقی، شیوۀ خودم را معرفی میکنم و در این شیوه به گونهای دیگر از مقایسۀ بین معماری و موسیقی کمک گرفتهام.
موسیقی پدیدهای است انتزاعی، بدونِ معنی و تصویر و تنها شنیدنی.
واژۀ «دستگاه شور» هیچ تصویری در ذهن ما ایجاد نمیکند. اما واژۀ «یک دستگاهْ ساختمان مسکونی» حاوی یک تصویر است؛ هرچند این تصویر در ذهنهای مختلف، متفاوت است. اگر به یک دستگاهْ ساختمان مسکونی خاص، مانند عمارت واقع در باغفردوس تهران که در اواخر دوران قاجار ساخته شده و اینک موزۀه سینماست اشاره شود، در اغلب اذهان که آن خانه را دیدهاند، شکل و تصویری خاص پدیدار میشود. از راه مقایسۀ این دو «دستگاه» در پی شناسایی شیوههای مختلف و متفاوتِ پژوهش برای شناخت دقیق آنها خواهیم بود. این دو پدیده جنبه های مشترک و مشابه دارند:
۱- هر دو «دستگاه» هستند. دستگاه به معنی مجموعهای مفصّل، کامل و بههمپیوسته.
۲- هر دو در اواخر دوران قاجار ساخته شدهاند و از سازندگانشان اطلاع چندانی نداریم.
۳- هر دو با تغییراتی جزئی تا دوران ما دوام آورده و مورد استفاده هستند.
شیوۀ پژوهش برای شناسایی این دو پدیده بستگی دارد به این مسئله که شناساییکنندگان چه کسانی هستند و شناسایی برای چه منظوری است. اگر علتْ خریدِ خانه برای سرمایهگذاری باشد و خریدار قصد سکونت در آن خانه را نداشته باشد، یک کارشناس امور سرمایهگذاری مسکن را مأمور میکند تا گزارشی دربارۀ خانه تهیّه کند. این کارشناس مساحتهای زمین و زیربنا و بعد تکتکِ اتاقها و فضاها را اندازهگیری میکند، تعداد اتاقها و فضاها را میشمرد ، بعد وضعیت فضاها را بررسی میکند که چه کفپوش و چه مصالح و چه اجزایی دارند.
اگر در اتاقی از گچبری تکهای کنده و ریخته شده باشد عیناً ضبط و ثبت میشود. این اطلاعات در جدولهایی ثبت میشوند و بر اساس آنها میتوان خانه را قیمتگذاری کرد. در این مورد خریدار از وضع موجود خانه مطلّع است؛ اما قصد تعمیر یا تغییری ندارد تا بتواند هر گاه لازم شد آن را به قیمت روز بفروشد.
همگونۀ این نوع بررسی برای شناخت یک دستگاه در موسیقی، شیوههای پژوهشی در «اتنوموزیکولوژی» است و بهترین نمونۀ آن کتاب «ردیف موسیقی دستگاهی ایران» نوشته برونو نتل است. در آن نوشته، برای شناسایی هر یک از دستگاههای موسیقی ایرانی چندین ردیف بررسی و مقایسه شدهاند. در هر ردیف، گوشهها شمرده و در جدولهایی ثبت شدهاند.
تفاوت ردیفها به علّت تعداد یا نوع تسلسل گوشهها بررسی شده است و… حاصل این پژوهش گزارشی است مانند یک نقشهبرداری از وضع موجود که مهمّ و لازم است اما کافی نیست چرا که در این گزارش، موسیقی ایرانی پدیدهای است شامل یک مجموعۀ نسبتاً مفصّل از آهنگهایی که در خاطره و ذهن افرادی موسیقیساز و اهل فن موجود است، شفاهی منتقل میشود و در بستر یک جریان تاریخی و علمی قرار ندارد و در آن جایگاهی برای تحوّل یا تکامل پیشبینی نشده.
از این دیدگاه، گرایش به چنین توهمّی پیدا میشود که دستگاههای خانه و موسیقی همچون یادگارهای قومی باید با وضع موجودشان بدون دخل و تصرف نگهداری شوند. ساکنین خانه و اجراکنندگان موسیقی، تنها باید موظّف به نگهداری وضع موجود که یک میراث فرهنگی است، باشند؛ در حالیکه خانه (و موسیقی) محلّ زندگی است.
۱ نظر