آیا تا به حال تجربۀ دانستن معماری به شما کمک یا ایدهای در آفرینش یا اجرای موسیقی داده است؟
بله. در اغلب قطعاتی که ساخته یا بداهه نواختهام، طرحی از موسیقی را در ذهن پروراندهام که بیشباهت به طراحی فضا در معماری نمیدانمش؛ به این ترتیب که گویی قرار است شنوندهام را از فضاهایی با اندازهها و فرمها و رنگهای مختلف عبور دهم. نگاه دیگری را هم در این کار تجربه کردهام؛ اینکه موسیقیای را که میسازم، مثل یک قطعه فیلم از اجراکنندگانش در یک فضای معماری خاصْ ببینم. مثلاً اخیراً برای یک مجموعۀ ادبی موسیقی ساخته و نواختم که برگزیدهای از نثر احمد غزالی و عمدتاً از کتاب «سوانح العشّاق» اوست و بنا بود بین متنهایی که با صدای مصحّح آثار غزالی ضبط شده بود، با قطعاتِ موسیقی کوتاهی فاصلهگذاری شود.
هم در طرح اولیّه و هم در ساختن موسیقیها که با عود و نی و دایره و تمبک اجرا شدند، بسیار تحتِ تأثیر تصاویر ذهنیام از فضاهای معماریای بودم که با دوران غزالی و افکار و احوالش در تخیّل من پیوند خورده بود. حتّی وقتی قطعهها را برای سازهای نی و عود و کوبهای تنظیم میکردم، در تخیّل جای نشستن و ایستادن نوازندهها را هم میدیدم.
به نظر شما، آیا اشتراکات درونی، قابلیّت تطبیقپذیری یا امکان برقرار کردن رابطهای میان موسیقی و معماری در نظر و عمل وجود دارد؟ و اگر چنین است، آن را چگونه میدانید؟
هرچه بیشتر پیش میروم، این جملۀ معروف را عمیقتر درک میکنم که: «معماری، موسیقی متجسّد است».
اکنون بی هیچ تردیدی میاندیشم که کار هر دویِ اینها (معماری و موسیقی) خلق کردن فضا برای آدمهاست. معماری از بیرون بدن انسان و با سطح و حجم و رنگ و مصالح این کار را میکند و در مقابل، موسیقی از درون ادراک شنیداری انسان و با ابزار صدا.
اگر شنوندۀ موسیقی و فرد قرار گرفته در یک فضای معماریرا مخاطب بنامم، کار معماری و موسیقی این است که با عناصر و ابزار موجودشان، خودآگاه یا ناخودآگاه مخاطب را در وضعیتهای خواسته (که قاعدتاً خواستۀطرّاح و موسیقیدان بوده) قرار دهند و گاه از همین طریقْ از مخاطبِ خود پاسخ رفتاری یا حسّ عاطفی-هیجانی بهخصوصی را هم بطلبند یا پذیرش مخاطب برای یک ماجرا یا اتفاق یا عملکرد در فضا را فراهم کنند.
البته برخی آثار موسیقی کارشان در مقیاس کلّ فضا نیست و مانند تزئینات یا جزئیات اضافه شده به فضا عمل میکنند؛ چیزی شبیه یک تابلو روی دیوار یا فرشی روی کف.
اگر بخواهید اثری موسیقایی یا اثری معماری بیافرینید و از معماری یا موسیقی در آنها، به هر نوعِ ممکن، الهام بگیرید، چگونه چنین کاری انجام میدهید؟
شخصاً با اینکه تمام خلاقیّت موسیقاییام با الهام گرفتن شکل میگیرد، اصلاًاین کار در اختیار خودآگاهم نیست و با ارادۀ تصمیمگیری شدۀ من انجام نمیشود. به قولی،«خودش اتفاق میافتد». بنابراین دست کم در حال حاضر از توضیح چگونگیاش ناتوانم.
۱ نظر