گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سرگذشت ارکستر سمفونیک تهران (۶)

مرتضی حنانه در یادداشت های روزانه اش می نویسد: «با شکست اعتصاب، هنرستان عالی موسیقی، تمام آنچه را که به دست آورده بود از دست داد؛ تمام اساتید اهل چکسلواکی را اخراج کردند و سازهای ملی را با سازهای علمی در یک هنرستان با هم جمع کردند و سبب جنگ ملی و علمی (که می بایست با سازگاری کامل با هم ادامه می دادند) فراهم آوردند.

جنگ بزرگ و جنگی که تا همین امروز هم در هنرستان، دانشگاه و غیره می شود دید. می توان اینطور استنباط کرد که حشمت سنجری سه بار گناه کرده است که البته به زعم بچه های آن دوران، خیانت بزرگی به آنها محسوب شده بود. آری، اینان به ترتیب در همان روز اول مهر ماه خودشان را راحت کردند و چند نفر از اعتصابیون باقی ماندند که یکی از آنها، من (مرتضی حنانه) بودم که نفر آخری شدم که از اعتصاب دست کشیدم.

به هر تقدیر با زحمت زیاد و با سعی و تلاش مصمم، پایه های ارکستر سمفونیکی را ریختیم که در آینده به نام ارکستر سمفونیک تهران زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر کشور اداره شد. مهم گذر از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۱ بود که توانستیم دوام بیاوریم و ارکستر را ثبت کنیم تا بودجه دولتی بگیریم.

دیگر نوازندگان از تنگ دستی نیاز نداشتند بروند و در این کاباره و آن کاباره ساز بزنند ولی برای من وقایع خیلی عجیب تر و هوشمندانه تر از سایر نوازندگان می گذشت.

همانطور که جایگاه ساز من هورن اول در ارکستر بود، زاویه دید من هم از منتهی علیه سمت چپ روی ارکستر به روی سازهای زهی و… رهبر مسلط بود. در سال ۱۳۲۶ بود که به ناگهان طی یک حکمی از طرف پرویز محمود، مرا به عنوان هنرآموز موسیقی دبیرستان نوربخش انتخاب کردند و مرا از هنرستان به آنجا فرستادند. از آنجا که برای دوست نزدیکم نیز چنین اتفاقی افتاد یعنی برای غریب گرگانی که او نیز از پایه گذاران ارکستر سمفونیک بود (عضو هیات مدیره) در آینده دیگر شک نداشتم که محمود به عللی که ما نمی دانیم ما را از مرکز دور کرده است که نکند ما سر از ماجراهایی که در هنرستان می گذرد در بیاوریم، چون او می دانست که ما با هوش تر از سایر نوازندگان هستیم، بنابراین ما را دور کرد تا صبح ها در مدرسه به موسیقی تدریس کردن بگذرانیم و عصر ها هم در ارکستر مشغول تمرین باشیم.

بدین ترتیب دیگر وقتی برای ما نمی ماند که بخواهیم، حقایق پنهان را که باعث اش همان پرویز محمود بود را بفهمیم. ولی به هر روی ما حدس زده بودیم که یک نوع خویشاوندی بین سران سلطنت و پرویز محمود بود، زیرا اگر نبود به هیچ وجه نمی توانستیم چنین ارکستری را در آن زمان پایه گذاری کنیم.

خب ما هم که به کار خود مشغول بودیم ولی من هفته ای دوبار آن هم به مدت طولانی از پرویز محمود، موسیقی و کمپوزسیون فرا می گرفتم که این تنها دلخوشی و عشق آن روزگار جوانی من در تهران قدیم بود.»

برخی از موسیقیدانان بر این باور بودند که پایه و اساس ارکستر سمفونیک تهران را حزب توده نهاده ولی با مطالعاتی که من روی تک تک نامه های اداری پدرم کردم متوجه شدم که اینطور نبوده. رضا شاه می خواست موسیقی را به سطح قابل توجهی برساند که از کشورهایی نظیر ترکیه عقب نمانیم.

به نظر من برای اینکه مردم در آن زمان از موسیقی واهمه داشتند و به علت تفکر مذهبی ممکن بود آن را حرام و سازهایش را نجس بخوانند، لذا تصمیم گرفتند که بودجه ای را که صرف این منظور می کردند را از بیخ و بن به نام یک عده دیگری که مثلا دارند خرج تاسیس این ارکستر سمفونیک را می دهند بیاندازند به جای اینکه مهمترین موسیقی دانان را در هنرستان عالی موسیقی نگه دارد. (شخص پرویز محمود) آنانرا طی حکمی به تدریس در دبیرستان های پایتخت می فرستد که این خود شک برانگیز بوده و در همان سالها حنانه و غریب (قریب) فهمیدند که او پسرخواهر قوام السلطنه بوده و بودجه ارکستر را هم لابد از قوام السلطنه می گرفته است. پس به نکات انحرافی نباید زیاد توجه کرد و آنها را باور کرد.

منابع
۱- دفتر یادداشت روزانه مرتضی حنانه هنرآموز هنرستان عالی موسیقی و فرنچ هورن یک ارکستر سمفونیک تهران.
۲- تاریخچه هنرستان عالی موسیقی نوشته ابراهیم صفائی. انتشارات اداره کل آموزش هنری وزارت فرهنگ و هنر سال ۲۵۳۵ (مصادف با ۱۳۵۵)
۳- گوشه هایی از مجله های قدیمی سال ۱۳۲۰ مانند: «آب و خاک»، مجله «نیروی سوم» و مجله اختصاصی موسیقی در سالهای شکل گیری ارکستر سمفونیک تهران.

امیرعلی حنانه

امیرعلی حنانه

دیدگاه ها ۳

بیشتر بحث شده است