موسیقی ایران موسیقی بینهایت وسیعی است. به خاطر اینکه موسیقی ایران یک سیستم دوگانه «دوآلسیستم» (Dual System) دارد که از قرنهای متوالی به ما رسیده است. بخشی از این سیستم که قدیمیتر است سیستم «مقام» است که از قرن هشتم میلادی تا قرن نوزدهم میلادی در ایران رواج داشته است. و به خاطر شرایطی تاریخی که من از آن آگاه نیستم، به علت اینکه موزیکولوگ نیستم، سیستم جدیدتری به اسم «دستگاه» در ایران رشد میکند ولیکن مقام از بین نمیرود و در موسیقی نواحی ایران هنوز با سیستم مقام سروکار داریم و هنوز مقام به زندگی خودش ادامه میدهد. درنتیجه با دو سیستم در موسیقی ایران مواجه هستیم. به همین خاطر وسعت این سیستم دوگانه بینهایت زیاد است. نمیخواهم به مسائل تکنیکی بروم اما مثل اقیانوسی است که میشود از هر کجایش آب برداشت. هر نوع موسیقیای که بخواهیم میشود از این سیستم درست کرد.
هنوز پاسخ خودم را نگرفتم که دریافت شنونده غربی چیست؟ آنها که متوجه نیستند که شما یک پیستون به ترومپت اضافه کردهاید آنها یک ترومپت میبینند که نوازنده دارد مینوازد مگر اینکه دوربین روی نوازنده زوم کند تا آن یک کلید اضافی دیده شود. ازاینرو در حالت عادی آنها یک ترومپت میبینند. برخورد آنها چیست؟
شنونده غربی تا جاییکه من تجربه داشتم بینهایت لذت میبرد و برایش چیز عجیبوغریبی نیست. برای اینکه وقتی به موسیقی گوش میکنید احتیاج ندارد موسیقی را بفهمید. ما موسیقی را گوش میدهیم و از آن یا خوشمان میآید یا نمیآید. موسیقی بااحساس رابطه خیلی نزدیکی دارد. یعنی درواقع احساس به شما کمک میکند و با احساس آن را درک میکنید. برای همین است که برخی موسیقیها را خیلی دوست دارید و خیلی با آن احساس نزدیکی میکنید. برخی موسیقیها هستند که نمیتوانید به آنها نزدیک شوید و احساس نزدیک بودن را نمیدهند. به همین خاطر تقریباً نقش شنونده نقشی بینالمللی هست. شنونده غربی با شرقی ازنظر احساسی فرق نمیکند. شنونده شرقی ممکن است یکسری مسائلی را بسته به تمدن و فرهنگ خودش را همراه خودش بیاورد و البته شنونده غربی هم همین کار را می کند. شنوندگان غربی از قطعه «آوای کهن» خیلی خوششان آمد. و تا امروز که اجراشده کسی راندیدم که بگوید از این قطعه خوشم نمیآید. مساله ترومپت نیست و درواقع ترومپت فقط یک وسیله است. وسیلهای که این مدها و مقامها و دانگهایی که در موسیقی ایران هست را میتواند در چهارچوبی عملی بگذارد که نوازنده غربی بتواند آن را اجرا کند.
در گفتگویی که بهصورت ویدئویی در سال ۲۰۱۴ از شما منتشرشده است هم، اعلام کردهاید که از سال ۲۰۰۰ روی موسیقی مقام دستگاه متمرکزشدهاید. این اتفاق چگونه افتاد؟ رجعت به موسیقی مقامی – دستگاهی یا این بازگشتن به خویشتن در اصطلاح معرفتی آنهم برای کسیکه مثل شما در وین تحصیلکرده و در آمریکا زندگی میکند و در دانشگاه کارنگی ملون پیتسبورگ درس میدهد و تحصیلات دوران دبیرستانش هم در ایران موسیقی کلاسیک غربی کارکرده است؛ به چه علتی است که از سال ۲۰۰۰ به بعد روی موسیقی ایرانی کار میکند؟
قبل از اینکه به این موضوع بپردازم باید تاکید کنم که مسایلی که در اینجا مطرح میکنم همه نظریات شخصی خود من هستند و به هیچ وجه قصد عمومیت دادن به این نظرات را ندارم. و هم چنین به هیچ وجه قصدم نیست که نظرات خود را به کسی تحمیل کنم.
باتشکر از توضیحات کاملتون در مورد موسیقی ایران وتفاوت شنود یک ایرانی وبا یک نفر خارجی .