گوستاو مالر در ۱۰ سال فعالیت در اپرای وین شهرت و اعتبار هنری آنجا را بسیار بالا برد. در ابتدا زمانی که وارد اپرا شد، آثار لوهنگرین (Lohengrin)، مانون (Manon) و کاوالیرا (Cavalleria) اجرا می شد، با حضور وی آنان بیشتر روی اپرای کلاسیک متمرکز شدند؛ کریستوفر ویلیبالد گلوک و آمادئوس موتسارت و با همکاری نقاش آلفرد رولر (Alfred Roller) فضایی سایه روشن وار را برای اپراهای حلقه نیبلانگن، فیدلیو و تریستن و ایزولده (Tristan und Isolde) خلق کردند. در زمان مالر، وین مهمترین و بزرگترین شهر اتریش و منزلگاه هنرمندان و روشنفکران بود و نیز خانه نقاشان برجسته ای چون اگون شیله و گوستاو کلیمت…
مالر در طی سال ۹ ماه آنرا به رهبری می پرداخت و باقی آن را صرف آهنگسازی می نمود.
در ژوئن ۱۹۰۲ با آلما اسشیندلر (Alma Schindler) ازدواج کرد، آلما موسیقیدان و آهنگساز بود اما مالر او را از کارهای خلاقانه بازداشت.
آنان صاحب دو فرزند دختر شدند؛ ماریا آنا که در سن ۴ سالگی بر اثر دیفتیری درگذشت و آنا جوستین (۱۹۰۴-۱۹۸۸) که بعدها مجسمه سزا شد.
مرگ دختر اولشان غم بسیار بزرگی برای مالر بود و دچار ناراحتی قلبی شد که محدود شدن سفرها و اجراهایش را در برداشت. در اپرا، دشمنانی پیدا کرد و در اخبار و روزنامه ها ضد-یهود خوانده می شد و در سال ۱۹۰۷ استعفای او از اپرا بسیار شوک آور و غیر منتظره بود. موسیقی مالر مخالفان بسیاری داشت، تلفیق مالر از موسیقی سنتی و مدرن و در مجاورت قرار دادن فرهنگهای بالا و پائین در کنار هم باب میل منتقدان نبود به خصوص در دوره درگیریهای بین آلمانیها، چک، مجارها و یهودیها در اتریش. اگرچه او همواره حامیان و مشتاقان فراوانی داشت اما بیشتر آثارش در دوران زندگیش اجرا نشدند.
در سال ۱۹۰۸ اپرای وین را به قصد متروپولیتن نیویورک ترک کرد. اما بعد از یک سال بار دیگر به اروپا بازگشت به همراه همسرش آلما که خیانت او بر مالر آشکار شده بود… در سال ۱۹۱۰ مالر با زیگموند فروید دیدار کوتاه اما مفیدی داشت. با بستن قرارداد با ارکستر فیلارمونیک نیویورک، مالر و خانواده اش بار دیگر به آمریکا نقل مکان کردند. در این زمان
“ترانه های زمین”
و
خود را به پایان رساند که آخرین اثر کامل او بود.
در فوریه ۱۹۱۱ در پی کنسرتهایی در نیویورک دچار بیماری وخیم عفونت خونی شد و آخرین کنسرت را در سوز و تب رهبری کرد. پس از آن به اروپا بازگشت و به پاریس برده شد اما بنابر خواست خودش به وین بازگردانده شد و در آنجا بر اثر عفونتهای شدید خونی و ناتوانی جسمی مرگ را در ۱۸ مه ۱۹۱۱ در سن ۵۰ سالگی را در آغوش کشید و سمفونی دهم خود را نا تمام گذاشت. آلما گفته است که آخرین کلام مالر، “موزارتل” بوده به معنای
” موتسارت عزیز”!
خواست او آن بود که کنار قبر دخترش در گرینزینگ به خاک سپرده شود. بنابر آخرین آرزوهایش مراسمش در سکوت برگزار شد و روی قبرش تنها نام گوستاو مالر را حک کردند. برونو والتر (Bruno Walter) دوست خوب مالر مراسم خاکسپاری مالر را اینگونه توصیف کرد: “در ۱۸ مه ۱۹۱۱ از دنیا رفت، غروب روز بعد زمانی که تابوت را به قبرستان گرنزینگ می بردیم، طوفان و باران شدید، انجام خاکسپاری را غیر ممکن کرده بود. جمعیت فوق العاده زیاد و سکوت مرگبار تابوت را دنبال می کرد. درست زمانی که تابوت را پائین آوردند تا در قبر بگذارند، خورشید ابرها را در هم شکست و بدرخشید.”
۱ نظر