او با اشاره به این که در زمان وضع لغت درام میشد آن را به هر نوع کنش نسبت داد اما امروزه این گونه نیست، ادامه داد: زمانی که این لغت وضع شد اگر هر شکلی از کنش اتفاق میافتاد میتوانستیم این لغت را به آن نسبت دهیم. اگر شما سه هزار سال پیش یا دو هزار و پانصد سال پیش در یونان زندگی میکردید، زمانی که این لغت وضع شد میتوانستید به هر نوع از کنش نسبتش دهید. امروز اما در این وضعیت نیستیم و این را میدانیم. پس اجازه دهید از همان مبادی آغاز کنیم و ببینیم چگونه میتوانیم درام را در حالتی کلی و در سطحی هستیشناختی شناسایی کرده و آن وقت مصداقهایی از آن را در هنر و غیر هنر نشان دهیم.
او که از معدود منتقدان عرصه موسیقی است که همواره پیگیر آموزش و تدریس نقد موسیقی نیز بوده است، افزود: اگر بخواهیم چنین کاری انجام دهیم نخست به این موضوع برمیخوریم که لغت درام با آن معنایش صرفا محدود به کلمات، مفاهیم و انتقال معانی نیست. شما نمیتوانید در معنای اولیه، چیزی را درام بنامید که فقط از کلمات، معانی و مفاهیم ساخته شده باشد و حتما چیز جداکنندهای دارد. آن چیز جداکننده چیست؟ این است که علاوه بر کلمات، مفاهیم و معنایی که انتقال پیدا میکند، کنشی هم رخ دهد.
صداقتکیش ادامه داد: لزومی ندارد که این کنش حتما در رخدادی هنری اتفاق بیفتد و میتواند در هر جای دیگری هم روی دهد. اجازه دهید معنای دیگر را باز کنیم. خاطرتان هست که هنگام توضیح واژه دراما به رخداد تراژیک اشاره کردم؟ گاهی اوقات پدیدههای مرزی هستی یا زیست انسان در زندگی عادی رخ میداد و ما در گذشته دور اینها را تراژدی مینامیدیم. مثال میزنم. مانند زمانی که نتوانید به سادگی در مورد انجام دادن یا انجام ندادن عملی تصمیم بگیرید و دچار چالش زیستی عظیمی شوید.
فرض کنید که در یک رویداد واقعی کشتن پدر یک نفر منجر به نجات یک کشور شود. موقعیتی که شما در آن قرار میگیرید با دستورات معمولی اخلاقی قابل حل نیست و یک موقعیت زیستی تراژیک است. درام میتواند چنین چیزی باشد و چنین معنایی داشته باشد. ما گاهی اوقات این را در هنر داریم و گاهی اوقات هم نه، در زیستمان یعنی در سطحی هستیشناختی مطرح میشود و به همین دلیل هم هست که من از امر دراماتیک صحبت کردم و نه از درام به مفهوم یک نوع شناخته شده هنری که همه ما احتمالا تعریفی از آن در ذهن داریم.
صداقتکیش پنج مولفه جداکننده امر دراماتیک را از باقی امور این گونه برشمرد و گفت: جدایی امر دراماتیک از باقی امور چنان که میدانیم براساس تعدادی مولفه رخ میدهد. یعنی شما میگویید من امر دراماتیک را براساس این تعداد مولفه شناسایی میکنم و در همان موقعیت هستیشناسانه خودش، هر زمان این مولفهها را دیدم میگویم با امر دراماتیک سر و کار پیدا کردهایم. بعد از آن میتوانید یک گام پیشتر بگذارید و بگوییم چون من در این چند مصداق، همه یا بعضی از آن مولفهها را دیدهام، پس این مصداقها تعینهایی از امر دراماتیک هستند.
۱ نظر