صداقتکیش ادامه داد: در امر دراماتیک اما این گونه نیست و درون و بیرون با هم یکی میشوند. اگر اجازه دهید مثالی در مورد امر هنری بزنم. کسانی که تئاتر بازی میکنند رابطهشان با متن نمایشی درونی است. یعنی نمیتوانیم این رابطه را به درونی و بیرونی تقسیم کنیم و بگوییم این شخصیت واقعا وجود دارد و آن شخصیت فقط روی صحنه وجود دارد، همهشان وجود دارند. بنابراین این نظام باید با یکدیگر یکی و ادغام شده باشد. اگر به موضوع دادن پول به فروشنده به عنوان یک کنش برگردم، نمیتوانیم بگوییم الان بیرون این نظام ارتباطی هستیم و نظام داخلی آن با نظام بیرونیاش متفاوت است. اگر کسی هم از بیرون به این رویداد نگاه کند فقط در حال نگاه کردن به یک کنش است و مانند موضوع داستان نیست که نتواند داخل آن شود، او هم میتواند وارد این کنش شود و مرزی ندارد.
صداقتکیش با اشاره به مورد سوم و چهارم که چند رسانهای بودن و جمعی بودن است، افزود: مورد بعد که آرام آرام به مفاهیم هنری ماجرا نزدیکمان میکند این است که امر دراماتیک موضوعی چند رسانهای است. شما چه در زندگیتان و چه در هنرها، کلام دارید، صدا دارید، حرکت دارید، گاهگاهی احساسات کمتر درگیر بشری مثل بویایی و چشایی هم دارید. پس ما این جا با یک پدیده چندرسانهای هم مواجه هستیم. در ضمن تولید، اجرا و دریافت امر دراماتیک چه در ساحت هنر و چه در بیرون از آن، پدیدهای جمعی است.
او تصریح کرد: من نمیتوانم در تنهایی مطلق خود امر دراماتیکی را چه در زندگی و چه از دید هنری تصور کنم. مگر این که دست کم خودم و یک مخاطب دیگر را در نظر بگیرم، ولو این که آن مخاطب تخیل خودم باشد. یعنی من در یک تئاتر یک نفره با خودم، هم بازی کنم و هم مخاطب آن باشم یا در یک کنش یک نفره مربوط به زیستم، هم عملی را انجام دهم که انجامدهنده آن باشم و هم انجام شوندهاش. این اگر اتفاق بیفتد یعنی این که شما حتما با پدیدهای مواجه هستید که به حضور بیش از یک نفر نیاز دارد و این به معنای جمعی بودن آن است.
او در خصوص مورد پنجم گفت: تا این جای کار چهار ویژگی برشمردم و یک ویژگی را هنوز نگفتهام که به آن میرسیم. پس امر دراماتیک اولا واجد کنشهایی معطوف به میمسیس یا محاکات است، ثانیا نظام ارتباطات داخلی و بیرونی آن با یکدیگر همپوشانی دارند، ثالثا این پدیده چند رسانهای یا چند حسی است و مورد چهارم این که ماهیت آن ماهیتی جمعی است. ویژگی آخر که بیشتر به انواع هنری آن مربوط است این است که خودآیین است. یعنی از یک خودآیینی نسبی برخوردار است. به این معنا که زمانی که از یک کنش دراماتیک صحبت میکنید آن کنش در خود کامل است و نسبتا به هیچ چیزی بیرون از خود نیاز ندارد.
۱ نظر