امروز دهمین سالگرد درگذشت پرویز مشکاتیان است؛ پویان فخرایی دو سال پیش به مناسبت درگذشت این هنرمند مقاله ای نوشته است که امروز می خوانید:
شاید تنها یک جمله باشد؛ ولی نه تنها یک جمله نیست. نهانهای بسیاری از کنار این جمله بر خواهند گذشت:«مشکاتیان دیگر از خواب بر نخواست.» اگر دنیای مردگان تشریفاتی همچون دنیای زندگان داشته باشد، بسیاری به پیشوازش خواهند آمد. تمام رفتگان موسیقی و بسیاری از مشاهیر ادبیات به احترامش از جا بلند میشوند و کلاه از سر بر میدارند که کارهای او جزو طلاییترین آثار موسیقی ایران بود. از حافظ و آقا علی اکبر خان فراهانی بگیر تا روح الله خالقی و حتی نورعلی برومند…
اما در دنیای زندگان، مرگ او تنها مرگ یک آهنگساز برجسته و یک نوازنده چیره دست نیست که او اولین فرد از آن گروهی بود که با موسیقی به اهداف پرداختند و هنر موسیقی را نه چون سنت گرایان برای موزه ها و نه مثل اصیلاندیشان برای زیبایی که برای اهداف خود خواستند و دیگر روی در نقاب خاک کشیده است.
***
جریان ایدئولوژیگرا از دو رودخانه بزرگ موسیقی ایران نوشید و خود در سال ۱۳۵۶ با تاسیس کانون فرهنگی هنری چاووش، هویتی مستقل را به تاریخ موسیقی ایران عرضه کرد.
نوع موسیقی موسسه چاووش از نظر ساختار موسیقایی چیزی است مابین تفکر چندصدایی تدریس شده در هنرستان موسیقی ملی و سعی در پرهیز از بکار گیری تکنیک های موسیقی غربی (چیزی شبیه به خط تفکری مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی)؛ پس در اینجا لازم است کمی از این دو نهاد مهم موسیقی ایرانی بگوییم:
پی ریزی هنرستان موسیقی به سال های فعالیت دارالفنون باز میگردد. در اواخر دورهی حکومت ناصر الدین شاه در دارالفنون رشتهی موسیقی هم به این
مدرسه اضافه شد و موسیو لومر از فرانسه به ایران آمد تا موزیک نظامی و کلاسیک غربی را به طور جدی در ایران تاسیس کند. از ارمغان حضور این اروپایی در ایران، آشنایی ایرانیان با نت و قواعد موسیقی کلاسیک بود. بعد از موسیو لومر شاگردانش کار هنرستان را ادامه دادند، تا اینکه مدعی جدیدی پس از سفر اروپا به ایران آمد، کلنل علینقی وزیری. وزیری که یک نوازنده بسیار ماهر در تار بود، دو سال در دو کشورهای اروپایی به تحصیل موسیقی کلاسیک در رشته های مختلف پرداخته بود و پس از بازگشت با حس میهن پرستیاش موسیقی ایران را متحول کرد. او موسیقی ایرانی را برای نخستین بار به صورت گسترده با زبان موسیقی (نت) به تحریر درآورد و با بهره گیری از تجربیات موسیقی غربی، سعی کرد موسیقی را از شکل سینه به سینه خارج کند و حتی به صورت چند صدایی بنویسد.
با تغییر سیستم آموزشی موسیقی در هنرستان، او سعی در ترکیب دو سیستم موسیقایی کلاسیک ایرانی و کلاسیک غربی کرد که در آن زمان مخالفان زیادی داشت (چه در قشر تحصیل کرده غربی و چه موسیقیدانان موسیقی دستگاهی ایرانی). وزیری نخست برای یک دوره از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۳ هنرستان موسیقی (یا مدرسه موسیقی دولتی) را بر عهده داشت اما به علت اختلاف با دربار از کار برکنار شد اما بعد از شهریور ۱۳۲۰ و برکناری رضا خان از سلطنت دوباره ریاست هنرستان را بر عهده گرفت. هرچند ۵ سال بعد یعنی از سال ۱۳۲۵ پرویز محمود به جای او، مدیریت هنرستان را به عهده گرفت.
در نگاهی گذرا به شخصیتهای حاضر در هنرستان موسیقی به مدیریت وزیری، می توان به ابوالحسن خان صبا اشاره کرد که به حق یکی از نوابغ موسیقی ایرانی است و دیگری روح الله خالقی است که پس از تفکیک هنرستان های عالی و ملی (که اولی به سبک کنسرواتوار های غربی و دومی به شکل تلفیقی که مبدع آن وزیری بود) او رئیس هنرستان شد و از حسین دهلوی که از شاگردان صبا و نیز تعلیم دیده موسیقی غربی هم بود، دعوت به همکاری شد. حسین دهلوی (از مدیران بعدی هنرستان ملی) با چاپ نخستین پارتیتور ها در موسیقی ایران و ساخت و تنظیم آهنگهایی که توسط ارکستری تلفیقی از سازهای ایرانی و سازهای کلاسیک غربی اجرا شدند نقشی تاریخی را بازی کرد.
از چهرههایی دیگر حاضر در تیم استادان هنرستان موسیقی ملی می توان از فرامرز پایور (شاگرد سنتور صبا و در مبانی نظری موسیقی کلاسیک غربی شاگرد دهلوی و اصلانیان) نام برد.
۱ نظر