۱- نت نویسی نمادین
از تعداد تقریباً بی نهایتِ شیوش (تَمبر)ها، ریتم ها، زیرایی ها، و حالات صوتیِ احتمالی، نت نویسی نمادین ویژگی های کمی را برای تأکید بر فرم تصویری، عددی یا هندسی اقتباس می کند. در بسیاری از موارد، به زمان به مثابه ی [پدید ه ای] در حال گذر در فواصل منظم نگریسته می شود و این گذرگاه توسط تقسیمات فضایی برابر مجسم می شود. در سایر موارد، زمان (و/یا دیرِش) خود را به صورتی نمادین نشان می دهد.
۱.۱- نت نویسی شعری
یکی از ابتدایی ترین فرم های نت نویسی ریتمی، علامت گذاری های مورد استفاده برای حاشیه نویسی سرودها بود؛ اگرچه نمادهای وزنی برای هجاها نزد یونانیان باستان به خوبی شناخته شده بود. آنچنان که در دیسکانتوس پُزیتو وُلگاریسِ مستعار در اوایل قرن ۱۳ کدگذاری شده است، این [نمادها] بر اساس تمایز بین هجاهای بلند، قوی، و تکیه دار با علامت یک خط تیره – ، و هجاهای کوتاه، ضعیف، بدون تکیه با علامت یک ͜ ساخته می-شدند.
بسیاری از این اصطلاحات، همانند آنچه که در نت نویسی عروضی جدول ۱ آمده است، هنوز در تجزیه و تحلیل الگوهای تأکیدی در شعر استفاده می شود.
دو مرحله برای تقطیع شعر [یعنی] تجزیه و تحلیل ریتمیِ وزن شعر وجود دارد. مرحله ی اول، تفکیک عبارت به هجاها و شناسایی متداول ترین واحدهای وزنی از جدول ۱ است. مرحله ی دوم، قرائت مصرع مطابق با تعداد هجاها است. واژه های تک وزنی، دووزنی، سه وزنی، چهاروزنی، پنج وزنی، شش وزنی، هفت وزنی، و هشت-وزنی، توصیف کننده ی نام هایی به ترتیب برای یک تا هشت هجا در مصرع است. برای مثال، ساحره های شکسپیِر [به آواز] می خوانند:
جدول ۱. پنج عنصرِ (هجای) متداول ساختار وزنی نظم انگلیسی
که در [الگوی] تروچی و با چهار هجا در مصرع است؛ از این رو چهار وزنی مرکب از یک هجای بلند و یک هجای کوتاه است. مصرع های
از [مجموعه شعر] آنابِل لیِ اثر ادگار آلِن پو، هفت وزنی مرکب از دو هجای کوتاه و یک هجای بلند [یعنی الگوی] آناپِست است، در حالیکه مصرع کریستوفِر مارلو درباره هِلِن آف ترُی (از [داستان] دکتر فاوستِس)
پنج وزنی مرکب از یک هجای کوتاه و یک هجای بلند [یعنی الگوی] یامْب است.
این نوع وزنْ آرایشی از عناصر اولیه (همانند عناصر موجود در جدول ۱) در قالب گروه هایی بر مبنای الگوهای تأکیدی، هجاهای تکیه دار، و تعداد هجاها در هر مصرع است و ساختار ریتمی بندهای شاعرانه را تعریف می-کند. اگرچه چنین نت نویسی ای می تواند در تعقیب روند موزون یک شعر مفید باشد، مبهم است زیرا نه روابط زمانی واقعی را مانند دیرشِ نسبیِ [هجاهای] ــ و ͜ مشخص می کند، نه میزان تداوم وقفه ها را.
۱ نظر