مشکاتیان در سال ۱۳۳۴ در نیشابور دیدن جهان را آغازید و در شش سالگی پدر، ساز به دستش داد. در سال ۱۳۵۳ به دانشکده هنرهای زیبا راه پیدا کرد و از همانجا به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی پیوست و از اساتید آنجا بهره برد (استادان مرکز حفظ و اشاعه و هنرهای زیبا در موسیقی ایرانی در بعضی موارد مشترک بودند و سیستم آموزشی نیز به روش سینه به سینه بود ولی هنرجویان دانشگاه تهران با استفاده از استادان دیگر در رشته موسیقی کلاسیک غربی، با مبانی نظری موسیقی غربی نیز آشنا می شدند.)
مشکاتیان به همراه حسین علیزاده پس از تاسیس گروه شیدا، گروه عارف را تشکیل می دهند که نامهای این دو گروه از دو تصنیف ساز اواخر قاجار گرفته شده
است.
پس از این دوره، با همفکری این سه چهره به علاوه یکی از فارغ التحصیلان هنرهای زیبا به نام هوشنگ کامکار و همراهی برادران او در سال ۱۳۵۶
موسسه چاووش پایه گزاری می شود؛ یکی از پدران معنوی چاووش که قبلا هم همکاری زیادی با شجریان و لطفی داشت، مدیر آن زمان برنامه گلها، هوشنگ ابتهاج شاعر چپ گرا بود.
دیگر سالهای انقلاب است و ایدئولوژیها خریدار بسیار دارند، پس مشکاتیان و دوستانش به خلق آثار موسیقیایی انقلابی میپردازند. همه چیز در خدمت هدف به کار گرفته میشود و گفتمان انقلابی را در نواهای موسیقی با صدای هنرمندانی مثل شجریان و ناظری روانه آشفته بازار ایران پس سالهای انقلاب میکنند. اکثرا آثار گروه چاووش به صورت زیر زمینی ضبط و توسط اعضای این گروه تکثیر و به دست مردم می رسد. میخوانند، مینوازند: «برادر بی قراره» و دیگران را به همراهی فرا می خوانند: «همراه شو عزیز… کاین درد مشترک هرگز جداجدا درمان نمیشود»؛ از اندیشههای “امیر پرویز پویان” سخن میرانند و تفنگ میخواهند تا ره بجویند.
اما سالهای انقلابی بودن به پایان میرسد و در دههی ۶۰ حمل آلات موسیقی همچون حمل سلاح مجوز میخواهد و کج اندیشانی دیگر تحمل صدای خوش ساز را ندارند. او و دوستانش تمام گنجینه اندوخته های خود را به کار میگیرند و بسیاری از طلایی ترین آثار موسیقی ایرانی را خلق میکنند.
در این دوره محمدرضا لطفی و حسین علیزاده به خاطر جو ناامید کننده موسیقی در کشور، ترک وطن می کنند ولی مشکاتیان طاقت دوری از وطن را ندارد و می ماند. از مهمترین آثار این دوره آلبوم هایی است که به آهنگسازی مشکاتیان و خوانندگی محمدرضا شجریان خلق شدهاند؛ «دستان» در چهارگاه، «بیداد» در همایون، «آستان جانان» در دشتی و بیات ترک، «نوا» (مرکب خوانی)، «جان عشاق» در اصفهان، «گنبد مینا» در دشتی.
۱ نظر