درباره همراه کردن بچههایی که عضو ثابت گروه کر شهر تهران نیستند، فکر میکنید این تجربه از نظر آموزشی هم برایشان مفید هست؟ چون بههرحال شما استاد دانشگاه و هنرستان هم هستید.
قاسمی:
من همیشه چیزی که میگویم این است که خواندن، خیلی خیلی زیاد روی سلفژ و آنسامبل هنرجو تأثیر میگذارد. حداقل این دو گزینه است. شاید جوانب دیگری هم در کر خواندن تقویت شوند ولی قطعاً سلفژ، آواز و آنسامبل، بهخصوص برای شخصی که میخواهد آواز را جدی دنبال کند، تقویت میشود. این است که ازاینجهت بهنظرم برای بچهها مفید باشد، ولی خب بدون تعارف بگویم از آنطرف هم حضور بچهها برای من و ما مفید است و من هم از تکتکشان تشکر میکنم.
دربارهی چالشهای یک رهبر حرفهای کر مثل شما در همکاری با برنامههای اینچنینی که رسمی و برنامهریزیشده از طرف ارکستر و ارگان دیگری هست لطفاً توضیح بفرمایید.
قاسمی: خب راستاش یکی از بزرگترین چالشهای ما زمان است. وقتیکه برای اجرای اسفند ماه به ما گفتند، من حساب کردم و دیدم که ما چهار جلسه فقط فرصت داریم تا اجرا که با اضافه کردن یک جمعه پنج جلسه شد. خب وقتی قرار باشد کاری اینچنین سخت و وقتگیر را در پنج جلسه انجام دهید و بچههای ما این کار را تا حالا هم نخوانده باشند – یعنی نه بچههای ثابت و نه دوستان میهمان، خب شما باید طوری برنامهریزی بکنید که در این جلسات قطعه در بیاید. کاری که کردیم اول اینکه از بچهها خواهش کردیم که بیشتر تمرین کنند.
ابزار تمرینی در اختیارشان قرار دادیم یعنی فایلهای mp3 پارتها، دکلمه و تایپشدهی متن و تلفظ و… گروهی از دانشجویان هم در جلساتی با آقای احمد نونهال و پیانیست گروه، آقای پوریا رمضانیان تمرینات فردی و سکشن را انجام دادند تا گروهِ کم تجربه تر خودشان را بهسطح باقی بچهها برسانند. خلاصه خیلی ساده از آنها خواهش کردیم که تمرین کنند، و آنها هم چون دانشجو و متخصص این کار بودند و برایشان امر مهم و جاافتادهای بود، پذیرفتند. خوشبختانه بر خلاف بعضی جا ها، بچههای ما این مسائل بدیهی برایشان پذیرفتهشده بود و همین بدیهی بودن تمرین شخصی کار را در همین تعداد جلسات اندک پیش برد. روز اول که تمرین شروع شد، راستاش من خیالم راحت شد که این قطعه درخواهد آمد. ولی به بچهها گفتم که نه، کافی نیست، باید بیشتر تمرین کنیم و آنها هم بیشتر زحمت کشیدند و نهایتاً به نظرم اجرای بسیار خوبی شد.
دربارهی درونمایهی بخش کرال سمفونی نهم و ارزشهای موزیکال این قطعه توضیح دهید برای مردم و مخاطبین عام که برنامه را شاهد بودند.
قاسمی:
خب بدون اینکه بخواهم خیلی طولانی یا تخصصی صحبت کنم، شعر، شعر بسیار معروفی است در ستایش شادی که هدیهی باارزشی است و چیزی آسمانی است. و انسانها را به برادری و … دعوت میکند.
اما در رابطه با موسیقی بهخصوص در موومان چهارم، اولاینکه بسیار قوی است. یعنی جزو قطعاتی است که بتهوون در سالهای آخر عمرش نوشته و بسیار پخته است، یعنی در اوج دوران فکریاش بوده و یکسری کارهایی در آن هست که من با وجود اینکه بارها این قطعه را شنیده بودم، اما از این دید به آن توجه نکرده بودم. مثلا در جایی از قطعه عملاً تنالیته گم میشود. نمیشود گفت آتنال ولی برای لحظهای دربارهی تنالیته گیج خواهید شد. شاید اگر آهنگساز مدرنتری بود، جای دیگری فرود میآمد اما بتهوون در رِ ماژور ادامه میدهد. و یا جای دیگری که انگار سر ضرب است ولی ضد ضرب است و بعد از چند میزان مخاطب تازه میفهمد که اینها ضدضرب بود. یعنی کاری که مثلا الآن در موسیقی جز بسیار متداول است که درامر اول مینوازد ، ولی بعد که ترومپت وارد میشود، میفهمید که همهی آن ضربههای درامر ضدضرب بوده نه سر ضرب و یک سری کارهای اینچنینی که به نظر من برای زمان خود بسیار جدید بوده.
دربارهی برنامههای آیندهی گروه کُر شهر تهران بگویید. اینکه آیا همکاری آیندهای با ارکستر خواهید داشت یا اینکه شخصاً برنامهای دارید برای سال جاری؟
قاسمی: ما در سال جاری حداقل دو پروژه خواهیم داشت. البته شاید بیشتر باشد. اما آنهایی که قطعیاند، یک برنامه کاملا پاپیولار است که قطعات پاپ دههی ۷۰ و ۸۰ میلادی مثل قطعات گروه آبا و این تیپ کارها را دوست داریم انجام بدهیم. اما یک پروژهی ارکسترال هم داریم مثل پارسال زمستان که پولانک را اجرا کردیم، فکر کنم زمستان آینده هم یک کار ارکسترال داشته باشیم که احتمالاً کر بزرگ لازم داریم برای آن پروژه، و خوشحال میشویم که بچههای میهمانمان در آن پروژه هم با ما باشند.
۱ نظر