نگاه ایدئولوژیک جای گفتمان هویت مینشست. جهان دو قطبی شدهی انقلاب به «با ما» و «بر ما» تبدیل میشد. تقسیم جهان به فقیر و غنی (یا بنا به لفظ آن روز مستضعف و مستکبر) دنیای موسیقی را نیز دو پاره کرد. موسیقی غیر شهری یا کلاسیک در ایران پتانسیل خوبی برای تبدیل شدن به نوعی موسیقی مستضعفین داشت. نگاهی به عناوین جشنوارههایی که در این دوره برگزار شد نشان میدهد که چگونه موسیقی نواحی کارکردی سیاسی یافته بود.
این گونه برخورد با هنرهای سنتی باعث شد که هیاهوی زیادی در اطراف آن برخیزد و در نتیجه برخی از پژوهشگران جدی این حوزه که با چنین جنجالی موافق نبودند آرام آرام خود را کنار کشیدند.
این گونه موسیقی و فعالیتهای مربوط به آن به شکل گستردهای مورد حمایت دولتی قرار گرفت. علت شاید این بود که تنها بخش نسبتا قابل دفاع از موسیقی بود؛ موسیقی اقشار ستمدیدهی جامعه.
این گونه توجه، روند کلی تغییرات در جامعهی هدف را نیز تا حدی تحت تاثیر قرار داد. از سوی دیگر حمایتهای دولتی موجب جذب بخشی از علاقهمندان به کار بر روی این حوزه شد.
فعالیت جشنوارهای به عنوان بخش اصلی تغییردهندهی کارکرد این نوع موسیقی تقویت گردید. نگاهی به تعداد جشنوارههای برگزار شدهی موسیقی در این دوره نشاندهندهی افزایش توجه به موضوع است. برخی از فرمها و هنرهای خاص هم در این دوره تنها در جشنوارههای مربوط به این جریان امکان حضور داشت برای مثال رقص.
همراه با منفعت حاصل از توجه دولتی به این حوزهی پژوهشی موسیقایی آفتهایی از جمله سطحینگری و نوعی شارلاتانیسم (برای استفاده از بودجهها) نیز رو نشان داد.
بدترین اثر این نوع برخورد تغییر نگاه اجراکنندگان این گونههای موسیقایی بود، نمونههایی از تغییر در متون اجرایی بر حسب سلیقهی شنوندگان (یا حتا برخی پژوهشگران) شهری دیده شده. یعنی موضوعی در اثر برخورد نادرست به ضد خودش بدل شده. این جریان که بنا بود فرهنگهای موسیقایی را از مرگ نجات دهد یا یادگاری از آنان حفظ کند گاه باعث شده که تغییر درون آنها سریعتر شود.
جریان دانشگاهی مرتبط با این موضوع نیز پس از انقلاب کمتر مورد توجه قرار گرفت (به خصوص پس از درگذشت «محمدتقی مسعودیه»). به غیر از برخی موارد خاص، پژوهش به دست جمعآوری کنندگان افتاد. نمونههایی از این جمعآوریها که با نگاه بسیار سطحی و سادهانگارانه انجام شده هنوز هم موجود است (و روز به روز هم بر تعدادشان افزوده میشود).
در حال حاضر بزرگترین خطری که جریان موسیقی نواحی را تهدید میکند همین سطحینگری و پژوهشنماییها است. با خانهنشین شدن (یا درگذشتن) اکثر کسانی که اعتقاد عمیق و توان فنی کافی برای انجام این کار داشتند خطر این هست که اطلاعات ساختگی و سطحی جانشین شناخت درست و عمیق از فرهنگهای موسیقایی شود.
آیینهی خیال شمارهی ۱۰
موسیقی غیر شهری یا کلاسیک ؟ یعنی به نظر شما عبارتی که با عنوان موسیقی کلاسیک ایرانی به کار می رود با موسیقی غیر شهری ( فولکلور ) یکی ست ؟
کامیار عزیز،
ایراد درستی گرفتهاید، منظور غیر شهری و غیر کلاسیک بوده است.