در سال ۱۹۱۱ و ۱۹۱۲ ارکستر سمفونیک بیچام باله روسیِ (Ballets Russes)، سرگئی دیاگیلف (Sergei Dioghilev) را هم در باغ کاونت و در کرولوپر (Krolloper) در برلین به رهبری بیچام و پیر مونتو (Pierre Monteux)، رهبر اصلی دیوگیلوف اجرا کرد. بیچام با رهبری موسیقی جدید و پیچیده پتروشکا (Petrushka) ی استراوینسکی (Stravinsky)، در غیاب مونتو، در حالیکه فقط دو روز قبل به او خبر داده بودند، بدون هیچ تمرینی، توانست تحسین فراوانی را از آن خود سازد.
بیچام و ارکسترش به گفته او «جنب و جوش ملایمی» را در برلین ایجاد کردند و به موفقیت دست یافتند: مطبوعات برلین تأیید کردند که این ارکستر مجموعه ای از نخبگان و یکی از بهترینها در دنیاست. هفته نامه مطرح موسقی برلین به نام Die Signale این پرسش را مطرح کرد که لندن این نوازندگان شگفت انگیز و جوان را از کجا پیدا کرده است؟! ویولون ها به خاطر تن قوی و اصیل، سازهای بادی چوبی به خاطر شکوهشان، سازهای برنجی «که هم درجه بهترین سازهای آلمانی نیستند و گستردگی آن ها را نیز ندارند» به خاطر ظرافت بسیار زیادِ اجرایشان مورد توجه قرار گرفتند.
فصل های ۱۹۱۳ بیچام شامل اولین اجرای Der Rosenkavalier استرائوس در انگلیس در باغ کاونت و فصلی در دروری لین می شود که فصل بزرگ اپرا و باله روسی سِر جوزف بیچام نامیده شد. سه اپرا با اجرای فئودور چالیاپین (Feodor Chaliapin) برای اولین بار در انگلیس بر روی صحنه رفتند: بوریس گودونوف (Boris Godunov) و خوانشینا (Khovanshchina) از موسورگسکی (Mussorgsky) و آیوانِ وحشتناک (Ivan the Terrible) از ریمسکی کورساکوف (Rimsky-Ksakovo).
هم چنین ۱۵ باله با رقص بالرین های برجسته مانند، واسلاو نیجینسکی (Vaslav Nijinsky) و تامارا کارساوینا (Tamara Karsavina) نیز اجرا شدند. به علاوه بازی (Jeux) و اپرای بحث برانگیزِ بعد از ظهر یک دیو (Afternoon of a Faun) از دُبوسی (Debussy) نیز اجرا شدند. این فصل همچنین شاهد اولین اجرای پرستش بهار (Le Sacre du printemps) اثر استراوینسکی در انگلیس، شش هفته پس از اولین اجرایش در پاریس بود.
بیچام نیز مانند مونتو از این قطعه بیزار بود و پتروشکا را ترجیح می داد! بیچام در این فصل رهبری نمی کرد و در عوض مونتو و افراد دیگر رهبری ارکستر سمفونیک بیچام را به عهده داشتند. سال بعد، بیچام و پدرش دختر پسکوف (The Maid of Pskov) از ریمسکی کورساکوف و پرنس ایگور (Prince Igor) اثر بورودین (Borodin) را با چالیاپین و هزاردستان (The Nightingale) اثر استراوینسکی را به نمایش گذاشتند.
در طول جنگ جهانی اول، بیچام بدون دریافت هیچ دستمزدی، تمام تلاشش را برای زنده نگهداشتن موسیقی در لندن و منچستر انجام داد (در منچستر طرح های بزرگی را برای تأسیس خانه اپرای جدیدی پایه ریزی کرد). بیچام برای سه مؤسسه که در زمان های مختلف با آن ها در ارتباط بود رهبری می کرد و آن ها را از کمک های مالی خود بهره مند می ساخت: ارکستر هاله، ارکستر سمفونیک لندن و ارکستر فیلارمونیک سلطنتی. بیچام در سال ۱۹۱۵ شرکت اپرای بیچام را تأسیس کرد که اکثر خواننده های آن انگلیسی بودند و در شهر لندن و استان های دیگر برنامه اجرا می کرد.
به خصوص شهر منچستر، گستردگی چشمگیر تجربه و فعالیت های اپرایش را مدیون بیچام است. بیچام در سال ۱۹۱۶ لقب سِر را در مراسم اعطای لقب سال نو دریافت کرد و در پایان سال نیز با مرگ پدرش نشان بارونی را دریافت کرد.
پس از جنگ جهانی اول، فصل های مشترکی در باغ کاونت با سندیکای بزرگ اپرا در سال های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ برگزار شد. این فصل ها شامل ۴۰ اجرا می شدند که فقط رهبری ۹ تای آن ها به عهده بیچام بود. در آن زمان اوضاع مالی بیچام به گونه ای بود که برای سروسامان دادن به آن، نیاز داشت که به طور موقت از موسیقی کناره گیری کند.
besiar tarjomeye badi bood va motarjem neshoon dad ke ettefaghan be farsi tasallote khoobi nadare. dar tarjome danestane zabane engelisi ya har zabani kafi nist balke motarjem bayad be zabane farsi tasallote kafi dashte bashe ke ishoon in tasallot ro nadaran. bebinid cheghadr jomelate bi mani tu in tarjome hast ke adam majboor mishe moamma hal kone. ye fekri be hale in matnhaye zaif bokonin.
zemnan lotfan manba va nevisandeye matn va name motarjem ro ham balaye oon zekr konin. mishe ghazieye matni ke dar bareye richter neveshte boodin va nemidoonam az koja gofte boodin ke ham jens garast. khob ta manbaesh maloom nabashe nemishe oono paziroft.ina joze eshkalatie ke nemishe azash gozasht va in arzeshe matalebe in sito kamelan paiin miare
شما که می خوای برای ترجمه نظر بدی لطف کن فینگلیش ننویس!