خادمی: اگر بخواهیم تحلیلی از روند رهبری کسانی که شما تاکنون با آنها کار کردهاید، داشته باشیم! در چه زمان ارکستر بهترین صدا را از خودش منعکس میکرد؟!
متاسفانه در زمان فریدون ناصری که تا ده سال به عنوان رهبر ارکستر فعالیت میکرد، خیلی خسته شده بودیم؛ چرا که کار کردن با یک نفر برای انسان خسته کننده میشود. همچنین در آن زمان برنامهریزی سالانه نداشتهایم و بدون برنامهریزی کنسرت برگزار میکردیم و بیهدف تمرین میکردیم. همچنین کیفیت نوازندهها و کمیت نوازندهها نیز زیاد جالب نبود؛ به گونهای که در آن زمان پنج نفر ویلن یک داشتیم اما الان ۱۶ نفر ویلن یک!همچنین شاید آن زمان ویلن آلتو سه نفر بودند اما اکنون این روند مانند چشمه جوشان است نوازندهها میآیند و میروند.
در زمان منوچهر صهبایی چند کنسرت بیکیفیت برگزار کردیم؛ البته این بدان معنا نیست که بچه های ارکستر و یا صهبایی مشکل داشتند بلکه بچهها شوق اجرا نداشتند. در زمان آقای سنجری که بعد از آن بیژه قادری به گروه آمدند، صدای ارکستر خیلی فرق کرد اما بعد از یک مدت ارکستر دچار روزمرگی شد و به اصطلاح خون جدید کثیف شد و دوباره اوضاع ارکستر به هم ریخت.
این جریان ها ادامه داشت تا منوچهر صهبایی به عنوان نوازنده مهمان به ارکستر دعوت شدند که در آن زمان نیز ارکستر بسیار بسیار صدای شفاف و تمیزی داشت؛ به خصوص در سه، چهار اجرای نخست آن.
صدای ارکستر در زمان حضور رهبران خارجی عالی بود اما قطعات انتخابی آنها به دلیل نا آشنایی این هنرمندان از فرهنگ ایرانی با وجود تکنیک بالا احساسی در مخاطبان به وجود نمیآورد. در همین زمینه مخاطبان با این آثار ارتباط برقرار نمیکردند.
از دیگر رهبرانی که با حضورشان کنسرتهای بسیار درخشانی برگزار کردند، میتوانیم به حضور لوریس چکناواریان اشاره کنیم. همچنین در زمان حضور علی رهبری که یکی از درخشانترین و طلاییترین دوران ارکستر سمفونیک بود، آثاری اجرا شد که الان اگر ارکستر سمفونیک بخواهد آنها را اجرا کند، باید حداقل سه ماه تمرین کند. در آن زمان قطعاتی مانند سمفونی ۹ بتهوون که یکی از سخت ترین و زیباترین آثار موسیقی کلاسیک است را به بهترین نحو اجرا کردیم.
خادمی: جناب کامکار با توجه به صحبتهای خودتان و اینکه بسیار تاکید کرده اید که مثلا افرادی مانند منوچهر صهبایی زمانی که به عنوان رهبر مهمان میآمدند بسیار خوب بود اما در زمان رهبری دائم، ارکستر دچار مشکل شد؛ دلیل اینکه ارکستر با رهبرهای دائم معمولا با مشکل مواجه میشود به چه خاطر است؟
ببینید! یک زمان یک رهبر از خارج یا داخل (فرقی نمیکند) دعوت شدهاست و میخواهد یک پارت یا دو پارت برنامه اجرا کند و برود؛«رهبر میهمان» دانش فنی و آبرویش را گرو گذاشته است تا یک کنسرت خوب داشته باشد و در این راستا بهترین و تمیزترین کار را از بچه های یک ارکستر میخواهد.
همچنین بچهها و یا خود من انتظار نداریم که وی پیگیری مسائل حقوقی ما یا مسائل بیمه یا مسائل اجرای ما بشود. اما زمانیکه یک شخص به عنوان رهبر میآید و خودش هم مدیر هنری را برعهده میگیرد، توقع نوازندگان بالا میرود.
به فرض مثال زمانی که آقای صهبایی سکان رهبری دائم ارکستر سمفونیک را برعهده گرفت خودش نیز مسئولیت مدیر هنری را قبول کرد و خوب طبیعی است که در این شرایط توقع بسیار بالا میرود؛ چرا که اگر وی کار و اجرای خوب از نوازنده میخواهد باید به همان اندازه به فکر این باشد که نوازنده حقوقش را گرفته است، بیمه وی به چه صورت است، اگر غایب است چرا غایب است و از این اتفاقات روزمره!
سمفونی ۹ بتهوون به بهترین نحو اجرا شد ؟
والا چیزی که ما شنیدیم یکی از بدترین اجراها از این اثر بوده.
احتمالا جناب کامکار قصد مزاح داشتن.
نظر من هم مثل آقای امیر است. زمان آقای رهبری دوران طلایی ارکستر نبوده است.