پرده دوم
با ریتمی دو چهارم در دستگاه نوا با رنگ آمیزی شوخ طبعانه بادی چوبی ها آغاز شده و سپس صدای قهقه های پی در پی، شنونده را مطلع میکند که در دربار یزید هستیم… آری داستان از این پرده آغاز میشود…
ورود سوپرانو ها با همراهی ارکستر و ریتمی دو ضربی که توسط دایره زنگی نگه داشته شده است… یزید و درباریان سرخوش و مست از میخوانند ولی کم کم با همراه شدن آکوردهایی در دستگاه چهارگاه فضای رنگ دیگری به خود میگیرد که نشان از موقتی بودن این خوشی و آرامش دارد. با گلیساندویی پایین رونده، تمام سازها سکوت میکنند و شمر میخواند: “… تا به شمشیر نریزم به زمین خون حسین، نشود چشم و دل از کشتن و خونریزی سیر، نخورم باده مست نگردم، بمانم دلگیر…” نوای همراهی کننده هورن نوعی فضاسازی منحصر به فرد را بوجود آورده که گویی صدایی است از تقدیری که روی خواهد داد، گویی ارکستر در اینجا به نظاره نشسته و شاهد ماجرای سیاه و خونین است.
به ناگه صدای محتشم کاشانی می آید، برای اولین بار فضای سورآلیستی لیبرتو غریب پور خودش را نشان میدهد؛ محتشم همچون وجدان خفته شمر گویی در ذهن شمر، به او هشدار میدهد و شمر به او پاسخ منفی میدهد…
نه، تاریخ قابل تغییر نیست…
پرده سوم
این پرده تنها پرده این اپرا است که در آن از دستگاه عربی حجاز استفاده شده است، فواصل این مایه همسانی زیادی گوشه شوشتری در موسیقی ایرانی دارد و آهنگساز با استفاده از این مایه مشترک، بصورتی کاملا روان موسیقی ایران و عرب (که البته ریشه مشترک دارند) را به هم پیوند میزند…
نوای سحر آمیز فلوت که همچون نمادی از پاکی و خلوصی مینوی، پس از اجرای ملودی در فضای حجاز و همراه کردن ارکستر باخود، نشانی از پیامی فرا زمینی میدهد که گویی توسط جبریل به سوی زمینیان فرستاده میشود ولی ناگهان صدای همخوانی زنان سوگوار که با مویه هایی توام با تشویش همراه است، خبر از در راه بودن پیشامدی ناگوار میدهد.
این قسمت از لیبرتو در واقع پیرنگ ایرانی و کهنی را یادآوری میکند که نقل میکند: زنان پیش از واقعه عاشورا، در روز تاسوعا سوگواری میکردند…
هم بهرام بیضایی در فیلم نامه “روز واقعه” و هم در لیبرتوی “عاشورا” نوشته بهروز غریب پور، این تم داستانی با همین نوع موسیقی که در واقع مربوط به موسیقی نواحی ایران است استفاده شده است؛ در موسیقی فیلم “روز واقعه” مجید انتظامی و در اپرای عاشورا بهزاد عبدی این موسیقی به روی صحنه ای مشابه استفاده کرده اند.
لازم به ذکر است که این موسیقی، از قدیمی ترین موسیقی های ثبت شده از موسیقی سوگواریهای ایرانی محسوب میشود.
هرچند عبدی در این قسمت، از موسیقی سه گروه مختلف موسیقی که اول گروه کر آواز ایرانی همراه با کلام و دوم گروه مویه کننده زنان و سوم ارکستر که فضایی ابهام آلود را بوجود می آوردند استفاده کرده و هوشمندی عبدی در اینجاست است که او این سه فضای کاملا متضاد را در هم آمیخته تا بتواند، تحیری که از این پیش گویی حاصل میشود را به زبان موسیقی بیان کند.
در پرده های بعد به شکل گسترده ای استفاده از این تکنیک را توسط بهزاد عبدی شاهد هستیم که با جسارتی مثال زدنی، توانسته این اپرا را که ظاهرا با الهام از تعزیه ساخته شده را به اثری قابل توجه در راستای موسیقی مدرن تبدیل کند. عبدی در جای جای این اپرا با تغییر تنالیته و کاراکتر ارکستر، موسیقی را به دو دسته خطیب و مخاطب تبدیل میکند که این تکنیک آهنگساز یکی از نقاط برجسته ترین ترفندهای او در نگارش این اپرا محسوب میشود.
سلام با تشکر فراوان از سایت خوبتان
بهتر نبود قسمتی از موسیقی اثاری که شرح دادید را برای پخش دردسترس میگذاشتید درک شرح موسیقی ای که هرگز نشنیده ایم کمی دشوار است .متشگرم
با سلام
ممکن بود با گذاشته شدن موسیقی، توجه به آن اجرای خاص معطوف شود، به همین خاطر از گذاشتن فایل موسیقی پرهیز کردم.
در این مطلب سعی من این بوده که به خود اثر بپردازم نه حتی بخش تئاتری این اپرا.