در «وزیری نامه» شرح این آثار و بیان تأثیر ژرفِ آنها و نفوذشان در عمیقترین زوایای روح خالقی به گونه ای است که برتر از آن میسر نیست. بدین اعتبار اگر گفته شود که او این آهنگها را کمتر از آثار خویش دوست نداشت، سخنی به گزاف گفته نشده است. ارزشی که او برای تابلو موزیکال های وزیری مثل «نیمشب» یا آهنگهائی چون «خریدار تو» و «دلتنگ» قائل بود، بی تردید بیش از بسیاری از کارهای خودش بود اما غرض از ذکر این مطلب چیست؟ او بارها بر این نکته تأکید کرده است که آثار وزیری را همه کس درک نمیکند.
حق دارد، زیرا این آثار با ذوق و سلیقهِ عمومی که بنده و بردهِ عادت است منافات دارد؛ چرا؟ زیرا کار وزیری هر چه بود، گامی بود بر خلاف آمد عادت، چون که از آغاز او را بر این عقیده بود که:
از خلاف آمدِ عادت به طلب کام که من، کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
تفکری که خود یکی از عوامل عمده کشش خالقی بسوی او بود. اکنون پرسش آن است که تنظیم های خالقی تا چه حد بر جریان فوق موثر بوده و آیا خالقی بر آن بوده که با تغییرات و یا افزودن قطعاتی، آنگونه که در موردِ تقریباً تمام آثار عارف عمل کرده، آنها را تا حدّی مردم پسند سازد؟
آیا آثار وزیری واقعاً همانهاست که بوسیله خالقی و عمدتاً در برنامه های گلها، ارائه شده یا مانند آهنگهای عارف از تفاوتی چشمگیر با آنها برخوردار است؟ هیچ تنظیم کننده ای نمی تواند آثاری را که آنقدر با تن و جانش پیوند دارند، بدون دستکاری و دخالت امیال خویش اجرا نماید. از این دیدگاه، این احتمال ناممکن نیست که ذوق سلیم خالقی، در پردازش آثار وزیری هم نقش مهم و موثری ایفا کرده باشد.
با توجّه به اینکه اجراهای قبلی از این آثار در دست نیست نمیتوان در این مورد به پاسخی قطعی رسید البته صفحاتی با تار وزیری ضبط شده بود ولی نه آثاری که اینجا منظور نظرند. آنها به گفتهِ خالقی در صفحهِ ۲۵۶ از جلدِ دوّم کتابش «از نوع موسیقی عالی وزیری نبود و بیشتر ذوق توده در آنها رعایت شده بود».
نکته دیگر آنکه تنظیم کلیه آثار ارکستری وزیری، یکی از آمال دیرینه خالقی بود ولی چرا این آرزو در یک دوره سی ساله به خود جامه عمل نپوشید؟ پاسخ این سوال به نحوی ساده اما رقت بار، در دومین جلد از کتاب خالقی در صفحات ۱۱۴ و ۱۱۵ تحت عنوان موسیقی وزیری آمده است.
او برای تحقق این منظور به ارکستری نیاز داشت که از حداقل توانائی لازم برخوردار باشد. آیا در ده سالی که از عمرش باقی بود، توانست تا حدی به آنچه میخواست دست یابد یا اینکه باید با او همصدا شویم و بگوئیم: این مملکت جای این کارها نیست؟
آنچه که بر گفتهِ خالقی مهر تایید میزند بی مهری ارباب هنر به آثار وزیری در نیم قرن اخیر است.
آیا براستی جای تأسف نیست که پس از حدود ۷۵ سال از پیدایش آثار او و علیرغم ظهور صدها آهنگساز و گروهِ نوازنده، هنوز مجموعه ای مدون از آثار این متفکر موسیقی معاصر ما در دست نیست؟
این در حالی است که طی این مدت هزاران آهنگ و آواز سطحی و تکراری که هیچ مایه ای از نبوغ در آنها دیده نمیشود، از دکانداران هنر روانه بازار شده و با حضور خویش، مقام آسمانی هنر موسیقی را به ناشران و قلم بدستان از برکتِ نام امثال وزیری بهره ها گرفته اند، اما چگونه است که مهمترین جنبه کار یعنی فهرستی دقیق، روشن و جامع از آثار موسیقی او در دست نیست.
برخی حتی تا آنجا پیش میروند که نام فصلی از اثر خود را فهرست آثار وزیری مینامند اما خواننده زود در میابد که منظورشان آثار نوشتاری است؛ مثل دستور تار.
البته منظور از فهرست آثار، رونویسی نام آهنگها از کتابِ خالقی یا دیگران نیست که این ا هر کسی میتواند. دست کم باید مشخص شود هر اثر چند بار، با چه ارکسترهائی اجرا و بوسیله چه کسانی تنظیم شده و آدرس و مشخصاتِ برنامه، مثلاً شمارهِ برنامه گلهای مربوطه کدام است.
۱ نظر