تنها با در نظر گرفتن فعالیت های آن سوفی موتر (Anne-Sophie Mutter)، ویولونیست، نیز می توان به راحتی تحت تأثیر قرار گرفت چه برسد به تماشای نوازندگی او. موتر در دهه چهل زندگیش دیسک گرافی شگفت آوری دارد: در سی سال گذشته با ۳۵ آهنگساز در بیش از ۳۰ اثر ضبط شده همکاری کرده است. وقتی که موتر تازه شروع به کار کرده بود نامش همیشه با نام هربرت فون کارایان همراه بود. اما موتر از آن زمان به بعد با بیش تر رهبران و موزیسین های سرشناس اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم همکاری کرده است.
موتر خدمت زیادی به موسیقی جدید کرده است. اگر به زندگی و پیشرفت او توجه کنیم، گستردگی خدمات و مشارکت های او را در می یابیم.
از جمله آثاری که برای نخستین بار توسط موتر در سطح بین المللی اجرا شده اند، می توان به این موارد اشاره کرد: “Chain 2” از ویتولد لوتوسلاوسکی (Witold Lutoslawski) در سال ۱۹۸۶، “En reve” اثر نوربرت مورت (Norbert Moret) در سال ۱۹۸۸، “Gesungene Zeit” اثر ولفگانگ ریم (Wolfgang Rihm) در سال ۱۹۹۲، “Aftersong” اثر سباستین کوریر (Sebastian Currier) در سال ۱۹۹۴، “Metamorphosen” اثر کریستف پندرسکی (Krzysztof Penderecki) در سال ۱۹۹۵، “Second Violin Concerto” اثر پندرسکی در سال ۱۹۹۸ (که به موتر تقدیم شده بود)، “Violin Sonata” از پندرسکی در سال ۲۰۰۰ (که به سفارش موتر ساخته شده بود)، “Tango Song and Dance” و “Violin Concerto” از آندره پروین (Andre Previn) (که برای موتر نوشته شده بودند) و “Sur le meme accord” اثر هنری دوتیو (Henri Dutilleux) (که به موتر تقدیم شده بود) در سال ۲۰۰۲، “Concerto for Violin and Double Bass” از پروین که با رومان پاتکولو (Roman Patkolo)، نوازنده باس اجرا شد و “Violin Concerto In tempus praesens” ساخته سوفیا گوبایدولینا (Sofia Gubaidulina) (که برای موتر ساخته شده) که در بازار موجود است.
البته در اینجا به اجراهای موتر در آثار ضبط شده از موسیقی «استاندارد» مدرن پرداخته نشده است؛ آثاری مانند ویولون کنسرتوی آلبان برگ (Alban Berg)، ویولون کنسرتو شماره دو از بلا بارتوک (Bela Bartok)، ویولون کنسرتوی ایگور استراوینسکی (Igor Stravinsky) و …
در این فرصتی که دست داد تا با موتر درباره ضبط آثار باخ و گوبایدولینا صحبتی داشته باشم، به شخصیت، صمیمت و شور و هیجان موتر نسبت به آثار جدیدی که روانه بازار بین المللی می کند پی بردم. همانطور که انتظار می رود موتر در حال پیشرفت است؛ او درباره روی آوردنش به آرشه باروک صحبت می کند و اینکه چگونه این امر باعث شده است که به آثار باروک نزدیک تر شود. ما درباره تجربه های او درباره استفاده از بالشتک در آغاز نوازندگی (تحملش برای او نیز آسان نبوده است!)، درباره موسیقی قدیم و جدید، تجربه مادر شدن و حتی لباس های بی آستین اما زیبا از او پرسیدیم!
لوری نایلر: تعداد کمی از نوازندگان حاضر می شوند که یک اثر جدید را برای نخستین بار در سطح بین المللی اجرا کنند. رویکرد شما به یک قطعه بسیار جدید موسیقی چگونه است؟ آیا با رویکردتان به قطعه ای که به رپرتوار استاندارد تعلق دارد متفاوت است؟
آن سوفی موتر: در رویکرد نوازنده به قطعه های جدید و قدیمی برخی مسائل مشترکند؛ به عنوان مثال، بررسی دقیق تمام جزئیات صرفنظر از جدید بودن یا نبودن اثر. اما من فکر می کنم که وقتی نوازنده ای اثر جدیدی را اجرا می کند که پیش تر نیز اجرا نشده است، می تواند خلاقیت بیش تری از خود نشان دهد. در این صورت از شما توقع کمتری می رود.
وقتی قطعه ای را کار می کنیم که در ۲۵۰ سال گذشته مورد مطالعه قرار گرفته و اجرا شده است، آنچه از لحاظ سلیقه فرهنگی به ما می رسد، ربطی به ناخودآگاه ما ندارد، بلکه چیزی بوده که با آن بزرگ شده ایم و در هوایی که تنفس کرده ایم حضور داشته است. در نظر بگیرید که وقتی بر روی قطعه ای از باخ کار می کنیم فاصله گرفتن از عادت های خوب و بد بسیار دشوار است.
اما اگر با ویولون کنسرتویی از گوبایدولینا سر و کار داشته باشید، رویکردتان به اثر، تازه تر و عینی تر (objective) است. البته ناگفته نماند که در نهایت آنچه که موسیقی برای ارتباط گرفتن با شنونده به آن نیاز دارد، ذهنی بودن (subjective) است. در این صورت نوازنده دیگر نمی خواهد که به عینی سازی (objectificate) بپردازد. دیگر نوازنده بار تاریخ را بر دوش نمی کشد که این خود امتیاز بزرگی است که می توان با آن راه آیندگان را هموار کرده و به درک آنها از قطعه های جدیدی که نواخته می شوند کمک کرد.
۱ نظر