خیام در رساله کوتاهى که در موسیقى نظرى نوشته بیست و یک ذو الاربع معمول در عصر خود را با نسبتهاى ریاضى معین کرده است. همانطوری که مىدانیم این رساله خیام فصلى از شرحى است که این دانشمند بر کتاب موسیقى اقلیدس نوشته است که متأسفانه از آن اثرى در دست نیست. از این رساله مختصر خیام تاکنون دو ترجمه فارسى صورت گرفته است. (۱)
متن منقح و انتقادى آن نیز بوسیله آقاى دکتر جعفر آقایانى چاوشى به چاپ رسیده است. (۲)
خیام در این رساله چند صفحهاى خود ضمن بر شمردن ذو الاربعهاى بیست و یک گانه، درباره تأثیر هر کدام با کلماتى از قبیل: خوش آهنگ، قوى و زیبا و بالاخره ناخوش آهنگ نظر خود را ارائه کرده است.
در این مقاله اقسام ذو الاربعهاى مندرج در رساله خیام را استخراج کرده و پس از تبدیل فواصل موسیقایى بدست آمده به واحد فیزیکى – موسیقى سنت آنها را با آثار باز مانده در موسیقى ایران مورد مقایسه قرار مىدهیم.
تحلیل رساله خیام
نگارنده، در مقالهاى که پیش از این درباره این رساله نوشته ذو الاربعهاى خیام را به واحد سنت تبدیل کرده است. (۳)
در ادامه این بحث، در مقاله حاضر، موارد بیشترى از این رساله مورد استخراج قرار گرفته و با موسیقى هفت دستگاه کنونى ایران مقایسه شده است و نیز نمونههاى آنها با خط موسیقى بین المللى همراه با چند طیف نگاشته آزمایشگاهى که براى برآورد فواصل موسیقایی گام موسیقى کنونى ایران مورد استفاده قرار گرفته عرضه شده است. خیام در رساله سابق الذکر به پیروى از ابونصر فارابى موسیقیدان و فیلسوف بزرگ ایرانى برحسب تناسب نغمهها با یکدیگر اقسام دانگها یا ذو الاربعهاى موسیقى را به وسیله ارقام ریاضى به دست داده است. این روش همان است که فارابى در کتاب جامع و مفصل خود به نام موسیقى کبیر عرضه کرده است.
فارابى مقدار و کمیّت نسبت بین طول تار مرتعش (زه یا ابریشم) را با میزان زیر یا بم شدن صداى حاصله بوسیله اعداد مطرح ساخته است. بطور مثال اگر تمام طول تار از خرک تا شیطانک را به ارتعاش در آوریم و یک نت موسیقى صدا بدهد، هرگاه طول آن تار را نصف کنیم و نیمهاى که در جهت خرک قرار دارد را به صدا در آوریم، تار مرتعش همان نت را با صداى اکتا و بالاتر از صداى قبلى میدهد.
به همین ترتیب با تقسیم کردن طول تار مرتعش کسرهائى مانند: ۳/۲، ۴/۳ و… حاصل خواهد شد که هر کدام معرف یک پرده یا نت معینى مىباشند. در بین صداهاى مذکور صدا یا فاصله اکتاو که به فارسى «هنگام» مىنامند، از بقیه طبیعىتر و به گوش خوش آهنگتر است.
پی نوشت:
۱- درباره ترجمههاى این رساله رجوع شود به:
*محمد باقرى و صفورا هوشیار «رساله موسیقى خیام از دیدگاه ریاضیات» رهپویه هنر، ش ۴۳ (۱۳۷۶):۴۲-۶۳.
*تقى بینش «رساله موسیقى خیام یا خیامى» نشریه دانشگاه آزاد اسلامى کرمان، ش ۱(۱۳۷۳) صص ۹۲-۱۰۱.
۲- جعفر آقایانى چاوشى «عمر الخیام و الموسیقى النظریه» ترجمه محمد محمود عبد الجلیل، فرهنگ ۲۹-۳۲ (۱۳۷۸) صص ۲۰۳-۲۱۴.
۳- ساسان سپنتا «تأملى در آراى موسیقى خیام» فرهنگ ۲۹-۳۲ (۱۳۷۸) صص ۷۵-۸۳.
۱ نظر