گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نگاهی گذرا به کتاب‌های آموزش هارمونی
متنشر شده در سال‌های اخیر (۸۹-۸۳) قسمت پنجم


نکته‌ی دیگری که در این چند کتاب به وضوح دیده می‌شود این است که به غیر از [۱] و [۹] که کاملا بر اساس یک نظم تاریخی مشخص و هویدا مباحث هارمونی را چیده‌اند و خواننده را علاوه بر آشنایی با فنون و دستورات با روند تحول و تکامل آن‌ها آشنا می‌سازد، دیگر کتاب‌ها کم و بیش پیچیده‌تر شدن آکوردها و حل‌ها را مبنای چیدمان مباحث قرار داده‌اند. طبیعی است که در این بین گاهی روند پیچیده‌تر شدن با روند تحول تاریخی هم جهت است و گاه خیر. همچنین به غیر از [۱] و [۹] در کمتر کتابی اشاره‌ای واضح به نحوه‌ی استفاده‌ی یک دستور یا روش در دوره‌ یا آثار یک آهنگساز خاص شده.

برای مثال در کتاب‌های دیگر کمتر با چنین جملاتی مواجه می‌شویم که در [۹] می‌خوانیم؛ «آپاژیاتوراهای دیگر با نیم پرده بالا رفتن یا روی کادانس شکسته که شگرد واگنر است» ص ۱۷۶ یا «مودولاسیون با تغییر ناگهانی در شیوۀ بتهوونی موضوع مهمی است» ص ۱۸۰.

اگر اشاره‌ای هم در این مورد هست در مثال‌هایی که کتاب آورده پوشیده است و خواننده باید خود از طریق مثال‌ها (که طبعا تعدادشان برای چنین نتیجه‌گیری‌ای زیاد نیست) به نوع استفاده‌ی یک آهنگ‌ساز یا آهنگ‌سازان یک دورهپی‌ ببرد، کاری که با توجه به شرایط چندان آسان هم نیست. به هر روی با توجه کاربردهای مختلفی که این کتاب‌ها برای آن نگاشته شده‌اند چنین تفاوت‌هایی نباید دور از انتظار باشد.

کسانی که با فن هارمونی آشنا هستند، اذعان دارند که این فن را نمی‌توان تنها از طریق مطالعه یا حتا حفظ کردن مجموعه‌ی دستورالعمل‌های آن آموخت. به گمان اکثر استادان و آموزگاران این درس، هنرجویان تنها با حل تمرین‌های بسیار می‌توانند مطالب نظری ارائه شده در کتاب‌های هارمونی را درونی کنند و در موقع لزوم به کار بندند. به همین علت موضوع تمرین‌ها در یک کتاب هارمونی اهمیت ویژه‌ای دارد چرا که تا حدود زیادی تعیین کننده‌ی روند آموزشی خواهد بود.

در هفت کتاب از نه تای مورد بررسی طیف وسیعی از تمرین‌ها برای هنرجویان در نظر گرفته شده است.[۲] هیچ تمرینی در متن ندارد و دلیل‌اش هم روشن نیست هر چند می‌توان حدس زد که نویسنده انتظار داشته، تمرین‌ها را معلم برای هنرجویان‌اش طراحی کند، چنان که خود مولف احتمالا در دوره‌ی تدریس این کتاب انجام می‌داده است. در این کتاب تنها تعداد محدودی تمرین برای هر فصل در انتهای کتاب نوشته شده. [۳] نمونه‌ی جالبی از تمرین‌ها را به کار گرفته است: تمرین‌های شفاهی که باید هنگام شنیدن نوع آکوردها یا وصل یا… تشخیص داده شود.

این نوع تمرین چیزی است که در کتاب‌های دیگر به این روشنی (با اختصاص یک بخش کاملا مجزا در تمرین‌ها‌) معادلی ندارد. تنها در [۴] گاهی اشاره‌ای هست به این که هنرجو باید بتواند با شنیدن، رابطه‌ی آن چه را که نوشته با صدایش را تشخیص دهد. [۳] همچنین تمرین‌‌هایی برای کار با پیانو دارد که در این تمرین‌ها تا حدودی دست هنرجو برای آزمودن امکانات مختلف باز گذاشته شده است. برای مثال: «الف- همه‌ی آکوردهای گروه دوبل دومینانت را در تنالیته‌های مختلف بسازید، ب- گردش‌های خاتمه‌دهنده با آکوردهای دوبل دومینانت را اجرا کنید» ص ۳۰۳. این گونه تمرینات هنرجویان را وامی‌دارد در شرایطی نسبتا از پیش تعیین نشده قرار گیرند و سرعت عمل‌شان برای هارمونیزه کردن افزایش پیدا کند.

تمرین‌های شفاهی این کتاب همه از آثار آهنگ‌سازان مشهور است هر چند که اینجا هم آن نگاه به آهنگ‌سازان روس و سبک ملی به چشم می‌خورد. علاوه بر این دو بخش قسمتی هم برای تمرین‌های کتبی (همان روش تمرین‌ معمول) در نظر گرفته شده.

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است