گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

فخرالدینی: ۱۷ سالگی چهارمضراب نوشتم

خادمی: ارکستر گلها سال ۱۳۳۵ تاسیس شد؛ شما چه دوره‌ای به ارکستر گل‌ها ملحق شدید و ساز تخصصی شما چه بود؟

– من در سال ۱۳۳۴ وارد شدم؛ یعنی تقریبا همزمان با اینکه وارد رادیو شدم، در ارکستر گلها در زمان آقای روح الله خالقی هم فعالیت خود را آغاز کردم. همچنین با ارکستر های زیاد دیگر همکاری داشتم، اولین بار که من در آن زمان وارد ارکستر گلها شدم، آقای خالقی و جواد معروفی رهبر ارکستر بود. مدت زمان کوتاهی که گذشت ارکستر دیگری به نام ارکستر باربد تشکیل شد که آقای حبیب‌الله بدیعی رهبر آن بود.

بعد از یک مدت که گذشت قطعاتی را برای ارکستر تنظیم و اجرا می‌کردم که هم در ارکستر باربد و هم در ارکستر فرهنگ و هنر آن زمان ( ارکستر رودکی) به رهبری آقای دهلوی اجرا می شد. به موازات آن هم در هنرستان هم رادیو ارکستر رودکی کار می‌کردم. همچنین برای ارکستر رودکی قطعه “دل‌انگیز” را نوشتم و آنجا عنوان شد که قطعه مشکل است و خودم باید آن را رهبری کنم، به این ترتیب من در وضعیتی قرار گرفتم که لازم بود در تالار رودکی آن زمان که همان تالار وحدت فعلی است به روی صحنه بروم. این اولین تجربه رهبری من بود.

من با رهبری قطعه “دل انگیزان” بی‌مقدمه وارد یک مقوله‌ای شدم که بسیار مهم بود. همچنین مهمترین تالار آن زمان تالار رودکی بود و برایم سخت بود که با حضور جمعیت به روی صحنه بروم و قطعه‌ای که ساخته بودم را رهبری کنم؛ با اینکه کار ساده‌ای برای من نبود اما این کار با موفقیت انجام شد. بعد قطعه‌ دیگر به نام “پیوند” نوشتم که آقای دهلوی دوباره از من خواستند که آن را نیز رهبری کنم. همزمان با این کارها قطعاتی را هم برای ارکستر رادیو (باربد) می‌نوشتم.

من در ابتدا در ارکستر گل‌ها ویولون می‌زدم و چون کسانی که در ارکستر سمفونیک بودند، نمی‌توانستند در رادیو ساز بزنند، در رادیو به ساز آلتو احتیاج پیدا کردند و آقای معروفی از من خواستند که این ساز را بزنم و من هم قبول کردم.

پورقناد: آن چهار مضراب چهارگاه معروف را چه زمان نوشتید؟

– قطعه چهار مضراب قطعه‌ای بود که من در ۱۷ سالگی نوشتم؛ یک روز که داشتم درس‌های استاد صبا را پس می‌دادم، یک خط نتی که نوشته بودم از لای کتابم سر خورد و به زمین افتاد و استاد پیش‌دستی کرد و آن را از روی زمین برداشت و نگاه کرد… من دل توی دلم نبود و احساس می‌کردم قطعه بدی است؛ با اینکه دست خط من خوب بود ولی این قطعه را با مداد بدی نوشته بودم و با عجله، نت ها حالت بدی پیدا کرده بود و به همین دلیل کمی هول شدم. استاد چندین بار به نت نگاه کرد و بعد به من نگاه کرد. مدت زمانی گذشت و سه بار پشت سرهم استاد به من نگاه کرد و گفت: “خیلی خوب است” و من وقتی این جمله را از زبان صبا می‌شنیدم، بسیار خوشحال می‌شدم و احساس می‌کردم بهترین موسیقی را می‌شنوم!

اولین بار در آنجا کلمه کمپوزیسیوم را از استاد شنیدم که به من گفت: “پس تو کمپوزیسیوم هم انجام می‌دهی؟” فهمیدم که منظورشان آهنگسازی است! در اینجا لازم می‌دانم که یادی کنم از دوستم عباس معیری. او نقاش ماهری بود و شاگرد استاد احمد عبادی در سه تار. همچنین وی شاگرد مینیاتور استاد حسین بهزاد بود. ما در هفته دو یا سه‌بار همدیگر را می‌دیدیم؛ من ویولون می‌زدم و او شعر می‌گفت و بعضی وقت‌ها سه‌تار هم می‌زد و من هم نت می‌نوشتم. بعد از مدتی من وارد هنرستان شدم و او به فرانسه رفت و همدیگر را ندیدیم ولی دوران خوبی با هم داشتیم.

گفتگوی هارمونیک

گفتگوی هارمونیک

مجله آنلاین «گفتگوی هارمونیک» در سال ۱۳۸۲، به عنوان اولین وبلاگ تخصصی و مستقل موسیقی آغاز به کار کرد. وب سایت «گفتگوی هارمونیک»، امروز قدیمی ترین مجله آنلاین موسیقی فارسی محسوب می شود که به صورت روزانه به روزرسانی می شود.

۱ نظر

بیشتر بحث شده است