آثاری که تحت عنوان نظریهپردازی و پژوهش از وی در کتاب سال شیدا منتشر شده حول دو محور اصلی متمرکز است. این دومحور که هر دو به گفتهی خودش در سالهای دههی ۱۳۵۰ (۲) شکل گرفته نوشتههای وی را به دو قسمت تقسیم کردهاست هر چند که جهانبینی لطفی در هر دوی آنها به یک شکل خودنمایی میکند. یکی از دو محور اصلی توصیف-تشریح متفکرانهی بخشهایی از موسیقی دستگاهی است که پیش از نوشته شدن مقالاتش در فرهنگ شفاهی در مورد آنها نکاتی وجود داشته اما به دقت مورد بررسی قرار نگرفته بود (۳) و دیگری پرداخت نظریهای برای توضیح روابط موسیقی دستگاهی است.
نقد نظری مبانی و دستآوردهای مکتبی که او آن را مکتب وزیری مینامد یکی از خطوط اصلی کار او است.
ادامهی چالش فکریای که جریان احیای موسیقی دستگاهی را در دههی ۴۰ و ۵۰ رقم زد و در دههی ۷۰ با بازگشتن نشریات موسیقی دوباره مطرح شد. به عنوان پایهی فکری برای آفریدن آثار نظری او، مقالهی «آیا موسیقی ایران علمی است؟» (۴) را میتوان مورد بررسی قرار داد. در این مقاله او سعی میکند تعریفی از رابطهی علم با موسیقی در ایران بدهد که به نظرش صحیحتر میآیدو مقاله در پاسخ به یکی از ایرادهای اصلی نظریهپردازان ملهم از غرب (مانند وزیری و شاگردانش) بر موسیقی ایرانی بود که در جملهی «موسیقی ایرانی علمی نیست» متبلور شده است. او مطابق معمول رابطهی علم و موسیقی را رابطهای استخراجی میداند و نتیجه میگیرد دانش مرتبط با موسیقی ایرانی باید از درون خودش به دست آید نه از دنیایی دیگر. ضمن این که او این ایراد را نیز وارد نمیداند چرا که معتقد است نوع رابطهی علم و موسیقی این اجازه را نمیدهد.
از مقالاتی که در نقد اندیشهی وزیری نوشته شده یا به مسائل اجتماعی موسیقی ایران پرداخته که صرفنظر شود (۵)، نوشتههای مهم وی را میتوان در دو دستهی کلی که پیشتر به آن اشاره شد گنجاند.
دستهی دوم همه مرتبط با کتابی هستند به نام «شور مادر دستگاههاست» که در سالهای مختلف مکرر به آن اشاره شده اما هنوز به چاپ نرسیده است. نطفههای اولیهی این کتاب به عنوان جزوهی درسی در سالهای تدریس در دانشگاه تهران شکل گرفته است (۶). دستهی اول را نیز نوشتههایی تشکیل میدهد که تحت تاثیر پایاننامهی وی در مورد مکاتب آوازی قرار دارند. برای مثال مقالهی «مکتب آواز در اصفهان: شیوه آوازخوانی تاج اصفهانی» (۷).
بخشهایی از کتاب «شور مادر دستگاههاست» که در سه مقالهی دنبالهدار در کتاب سال شیدا به چاپ رسیده را باید بخش اصلی نظریهی موسیقی لطفی حساب کرد. لطفی در این سلسله مقالات و چند مقالهی دیگر که با آنها مرتبط به نظر میرسد (۸) بخشهای اصلی نظریهی موسیقیاش را پیریزی میکند. به چند بخش از مسائل مهم که در هر نظریهی موسیقی وجود دارد پرداخته است. مسئلهی فواصل و رابطهی آن با ساختارهای اجرایی، فرمها، رابطههای زمانی در موسیقیدر همین روند او واژه شناسی خود را نیز آفریده است.
پی نوشت
۲- اولی همان خط کلی پایان نامهی دانشجوییاش را دارد و دومی نیز به هنگام تدریس در دانشگاه تهران شکل گرفته است.
۳- در این جا منظور از بررسی همان صورتبندی معطوف به پذیرش گزارههای برداشت شده از فرهنگ شفاهی است. و گر نه در نوشتههای وی کمتر موردی از آزمایش یا نقد یا رد این نوع نقلهای استادان دیده میشود.
۴- اولینکتاب سال شیدا، صص۲۶۷-۲۷۸.
۵- مانند: مطرب و مطربی در ایران صص ۱۷۹-۱۹۷ یا موسیقی کنونی در ایران «انقلاب مشروطه و موسیقی» صص ۹-۴۴ یا لغزش از کجا شروع شد؟ «نقدی گذرا بر مبانی اندیشه و نظریۀ علینقی وزیری» صص ۱۰۹-۱۳۲ در اولین کتاب سال شیدا.
۶- نوشتههای این مقالات یک دست نیست و مواردی وجود دارد که نشان میدهد همهی قسمتها در یک زمان نوشته نشده یا دستکم پیش از چاپ در کتاب سال شیدا مواردی به متن اصلی افزوده شده. البته این به شرطی است که زمان شکل گیری آن بر اساس (چهارمین کتاب سال شیدا، چند باب در شناخت ردیف موسیقی رسمی، ص۳۱) اواسط دههی ۱۳۵۰ در نظر گرفته شود.
۷- پنجمین کتاب سال شیدا، صص ۶۱-۷۱.
۸- از جمله تعاریف علمی موسیقی ایران، شناخت فرمهای موسیقی ایرانی در اولین کتاب سال شیدا صص ۱۶۱-۱۷۸ و ضرب در موسیقی دستگاهی در پنچمین کتاب سال شیدا صص ۸۵-۱۱۵.
سلام برمدیر محترم ودوستان عزیز_من سال هاست به این سایت سر میزنم ولی اولین باریست که پیام میزارم چون احساس کردم باید دین خودمو به استادتمام محمد رضا لطفی ادا کنم_به نظرمن استادتمام که تاریخ ،شرف،وحتی محافظ وریشه دار کردن موسیقی این مرز بوم هستند باید قدرشون رو به اندازه ی پدر خودمون بدونیم من تقریبا تمام کتاب های چاپ شیدا که توسط استادتمام نوشته شده است مطالعه کردمه وباگوش دادن بیش از۱۰سال به موسیقی کلاسیک ایران به اندازه خودمون میتونم نظربدم_ادامه دارد…. .
آقای نریمان خواهش می کنم دست بردارید از این بت سازی ها!! آقای لطفی با این حرفها و حرکاتی که این سالها داشته نه آبرویی برای خودش نه موسیقی گذاشته
آقای نریمان توجه داشته باشید که موسیقی مثل ارتش نیست که سرهنگ تمام و سرتیپ تمام داشته باشد…. موسیقی دریایی است که آقای لطفی در آن قطره هم نیست چه برسد به استاد تمام!!
سلام دوست گرام این حقایقی رو که درباب نور مطلق قطب زمان حضرت لطفی(ع)زدم حقیقتیست که نه تنها من بلکه بسیاری از اهل فن وهنر وموسیقی گمان دارن البته خود مخالف بت سازی وسمبلیک کردن در هستی هستم وخود اعتقاد دارم که انسان باید خود در هر زمینه ای که توانایی دارد به بالاترین مرتبه برسد واستاد لطفی هم از این قاعده مستثنا نیست چون استاد لطفی انسانیست همانند ما ولی با توانایی بیشتر در باب موسیقی ولی استاد تمام علاوه بر موسیقی بعدهایی دارد که هر کسی تواتایی درک اورا ندارد چون ساز را برای خودنمایی نمیزند بلکه برای مشتاقان دیدن حق میزند..ادامه دارد