گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

حنانه از زبان ملاح (۳)

در ایتالیا بود که حنانه به بررسی و مطالعهء آثار موسیقی قبلی خود پرداخت، به‏ تندروی‏ها و کجروی‏های خود به دید انتقاد نگریست، این انتقاد از خود بدانجا انجامید که دریافت اگر بخواهد برای موسیقی کشورش هنرمندی مفید باشد، از طریق ابداع‏ آثاری به شیوهء موسیقی غربی نخواهد بود، پس نخست باید موسیقی میهنش را از دیدگاه علمی و سنتی و عملی بشناسد، آنگاه با معرفت کامل، تم‏ها و موتیف‏های زیبای‏ آن را با تکنیک موسیقی غربی و یا نوعی تکنیک ابداعی که سازگار با روح موسیقی‏ ایرانی است بیاراید و اثری بیافریند که هم مطلوب هم میهنانش باشد و هم بیگانگان را به‏ مطالعه وادار کند.

حنانه بزودی دریافت که به قول غربی‏ها: باید مجسمه ساخت نه‏ حجاری آموخت. باید سازها به نوا درآورد نه به قواعد و تئوری نواسازی دلخوش
کرد، باید مکتب را رها کرد و به کارگاه رفت، به قول فرانسوی‏ها «یا اکل یا آتلیه» (ecole ou atelier) یعنی: یا تقلید یا ابداع، او به خوبی دریافته بود که مدرسه و مکتب و استاد، کار خودشان را کرده‏اند و راه و روش مطالعه و پژوهش و آفرینش را آموخته‏اند، اکنون این خود اوست که باید از آموخته‏ها، به مدد ذوق و نبوغ خویشتن، آثاری بیافریند؛ حنانه بی‏شک در آن دیار خوانده بود که: تسلط بر قالب‏ها و فرم‏ها، به‏ مدد فرم‏ها و قالب‏های گذشته حاصل می‏گردد، یعنی با همان فرم‏های رایج و معتاد است که مبتکر با ذوق می‏تواند به آفرینش فرم‏های نو دست یابد، وقوف به این نکته‏ها بود که وی را به بررسی دقایق علمی و عملی موسیقی ایرانی هدایت کرد، کتابهای‏ موسیقی وزیری و خالقی را به دست آورد و با دقت فراوان خواند و برای اجرای اندیشهء خود راه تازه‏ای یافت… بر حسب اتفاق در همان ایام استاد وزیری، در ایتالیا به سر می‏برد، خود حنانه نوشته است:

«
در همین سال‏ها کلنل وزیری نیز جهت معالجه به اروپا آمده بود، روزی از سفارت ایران مرا احضار کردند و گفتند: کلنل مایلند که با شما ملاقاتی داشته باشند. من از این فرصت استفاده کرده و به محل اقامت ایشان رفتم. در این دیدار او از عقاید من‏ در مورد پولیفونی بر مبنای گامهای ایرانی آگاه شد و چون بسیار مایل بود که‏ ساخته‏ های مرا بشنود، لذا قرار بر آن شد که فردای آن روز به خانهء من بیایند و عملا روی پیانو ترکیبات پولیفونی ابداعی مرا به عنوان «آرمنی زوج» بشنوند، فردای آن روز تشریف آوردند و با این که ایشان به مرض آسم مبتلا بودند و آپارتمان من فاقد آسانسور بود، به کمک من بیش از پنجاه پله را پیمودند و به راستی مرا سرافراز کردند و چند ساعتی را به گفتگو پرداختیم و من عملا آرمونی زوج و تلفیقات پولیفونی بر مبنای‏ گامهای موسیقی ایرانی را از روی “کاپریس برای پیانو و ارکستر” که در آن زمان‏ شروع به ساختن آن کرده بودم، اجرا کرده و شرح دادم.»

«وزیری که می‏دید آکوردهای پایه، در ساخته‏ های من بر ثوابت استوار است و آکوردهای دیگر از متبدلات‏ متشکل می‏گردند و دیگر از آکوردهای درجات اول، چهارم و پنجم غربی خبری‏ نیست و آکوردها زنجیروار به یکدیگر وصل می‏شوند و یکدیگر را جذب می‏کنند، گفت: بدان که این موفقیتی است که اگر کامل شود و به نتیجه برسد تو از موسیقی‏ ایرانی به دست آورده‏ای، امیدوارم روزی بتوانی این قوانین را به صورت یک تئوری ارائه‏ دهی. (از کتاب گامهای گمشده، اثر: استاد حنانه ص ص ۱۷۳، ۱۷۴).»

در اینجا این توضیح ضروری به نظر می‏آید که: در علم هم آهنگی {هارمونی} موسیقی غربی، سه درجه از گام بزرگ، یعنی درجات اول و چهارم و پنجم و دو درجه از گام‏ کوچک، یعنی پنجم و ششم را نوت‏های پایگی گویند، در تئوری موسیقی ایرانی نیز
برای هم آهنگ کردن درآمد ماهور، اصفهان و همایون، همین درجات واجد اهمیت‏ هستند، حنانه با ابداع آرمنی زوج نوت‏های پایگی را به جای اول و چهارم و پنجم، درجات زوج گام، یعنی نوتهای دوم و چهارم و ششم اختیار کرده و تئوری خود را بر این اساس نوشته و آهنگی نیز بر بنیاد همین تئوری برای پیانو ساخته است با نام «برای‏ نیما یوشیج».

حسینعلی ملاح

حسینعلی ملاح

۱ نظر

بیشتر بحث شده است