عدم وضوح تعاریف و مبانی اولیهی فکری
برخی مسائل تاریخنگاری موسیقی (و همچنین تاریخ هنر) با تاریخ عمومی یکی هستند و برخی نیز متفاوت. تاریخ هنر از لحاظ روشها و قلمروهایی که بر آنها تمرکز دارد شبیه تاریخ عمومی است؛ در اینجا هم محک زدن منابع، روایت تاریخی، تغییرات و علیتها، زندگینامه و دورهبندی (۲) تاریخی رواج دارد، اما بین تلقی مدرن از تاریخ هنر و تاریخ عمومی یک تفاوت عمده هست و آن هم این که موضوع کار در این جا بیشتر اثر هنری است تا هر چیز دیگری.
برای این که بتوانیم ببینیم این موضوع موجب چه تمایزی بین زیرشاخه و شاخهی اصلی خواهد شد به آنچه «کار» برای بیان جدایی امور واقع از حقایق تاریخی نوشته است توجه کنید: «… که قدم اول تاریخ گزینش و تنظیم تاریخ توسط مورخ است و همینهاست که واقعیت تاریخی میشود.
هر امر واقعی واقعیت تاریخی نیست. اما تمایز بین واقعیات تاریخی و غیر تاریخی نیز ثابت و بیانعطاف نیست؛ هر امر واقعی همین که اهمیت و ربط آن معلوم شد ممکن است، به اصطلاح، بهمقام واقعیت تاریخی ارتقا یابد. در رویکرد مورخ به علل نیز پویشی نسبتا مشابه در کار است. رابطهی مورخ با علل، مانند رابطهی او با امور واقع، دارای کیفیتی دوگانه و متقابل است. علل، تفسیر مورخ را از جریان تاریخی تعیین میکند و تفسیر مورخ، گزینش و تنظیم علل را مشخص میسازد.
سلسله مراتب علل، اهمیت یک علت یا دستهای از علتها نسبت به علتهای دیگر جوهر تفسیر مورخ است. » (کار ۱۳۷۸: ۱۴۶-۱۴۵) و کلید درک قضایا در همین امر گزینش نهفته است. در تاریخ عمومی مساله این است که کدام واقعه برای بدل شدن به مادهی تاریخ واجد شرایط است. گفته شد که عامل انتخاب در این مورد براساس رابطهی دوگانهی گزینش و تفسیر رویدادهاشکل میگیرد. در تاریخ هنر اما، عنصر انتخابگری به شکلی برندهتری به نمایش درمیآید؛ زیباشناسی. تاریخ هنر سراسر تحت تاثیر زیباشناسی است، همان که جایگاه عناصر و روابطشان و علل تغییر و تبدیلشان را تبیین میکند. به طور مشخص از شش مورد شباهتی که با تاریخ عمومی به آن اشاره کردیم سه مورد (تغییرات، علیتها و دورهبندی) تحت تاثیر زیباشناسی قرار دارند.
نمونههای زیادیاز تاریخ موسیقی میتوان مثال زد که حضور زیباشناسی را به عنوان عامل تعیین کننده در رفتار تاریخ موسیقی نشان دهد. بگذارید برای روشن شدن ماجرا دورهبندی را از نزدیک بررسی کنیم تا تفاوت تاریخ عمومی و تاریخ موسیقی مشخص شود. برای دورهبندی در تاریخ عمومی کمتر نیازمند هستیم که عناصری را از خودمان به وقایع تاریخی تحمیل کنیم؛ دورههای تاریخی اغلب به کمک برچسبهایی از یکدیگر جدا شدهاند، سلسلهها، جنگها و رخدادهایی که پیدا کردنشان چندان دشوار نیست، اما در تاریخ موسیقی اگر نخواهیم دورهبندی را برحسب یکی از برچسبهای تاریخ عمومی انجام دهیم آنوقت جدا کردن دورهها از یکدیگر با زیباشناسی ربط پیدا میکند.
عامل ممیَز چه از خود آثار استخراج شود چه جعلاش کرده باشیم، از جنس زیباشناسی است، به عنوان مثال در عبارت «موسیقی قرون وسطا»، دورهبندی بیشتر براساس برچسبهای تاریخ عمومی و در «مکتب نوتردام» بیشتر برپایهی برچسبهای هنری صورت پذیرفته است. در حقیقت برای دورهبندی مجبوریم به دامان سبکشناسی پناه ببریم. سلسلهها شبیه سبکها و جنگها و پیروزیها مشابه نزاع میان شیوههای مختلف و مستقر شدنشان و انقلابها برآمدن دور از انتظار سبکهای جدید هستند.
پی نوشت
۲- Periodization
۱ نظر