کوئلا (Kwela)
یکی از شاخه های مارابی، کوئلاست که موسیقی آفریقای جنوبی را در دهه پنجاه قرن بیستم به جایگاهی جهانی رساند. موسیقی کوئلا نام خود را از کلمه ای به زبان زولو (قبیله ای در آفریقای جنوبی) به معنی «بالا رفتن» گرفته است و همچنین اشاره ای است به ماشین های ون پلیس که کوئلا-کوئلا نامیده می شدند. این نوع موسیقی مورد استقبال نوازندگان خیابانی در شهرهای آلونک نشین قرار گرفت. سازِ موسیقی کوئلا، نی لبک (Penny Whistle) بود که هم ارزان قیمت و ساده بود و هم می توانست به صورت سولو یا در آنسامبل نواخته شود.
شاید نی لبک به این خاطر معروف شد که انواع مختلف فلوت، از ساز های سنتیِ قبیله های شمال آفریقای جنوبی به شمار می رفتند. بنابراین نی لبک امکان تطبیق تدریجی آهنگ های فولکلور را در فضای مارابی زده جدید فراهم می نماید. لِمی ماباسو (Lemmy Mabaso) یکی از ستاره های معروف نی لبک، از ۱۰ سالگی در خیابان ها به اجرا پرداخت. صنعت ضبط گروه های استعداد یابی خود را مأمور می کرد تا نوازندگان نی لبک را به استودیو بیاورند تا آن ها را به همراه گروهی کامل به ضبط آهنگ هایشان بگمارد. ستاره هایی مانند اسپوکز مشیانه (Spokes Mashiyane) کارهای معروفی را با آهنگ های نی لبک کوئلا ارائه دادند.
در سال ۱۹۵۹، صفحه تام هارک (Tom Hark) توسط گروه الیاس لِرل و فلوت های زیگزاگش (Elias Lerole and his Zig-Zag Flutes) در دنیا معروف شد. تد هیث (Ted Heath)، سرپرست گروه، دوباره بر روی این اثر کار کرد.
ماباکانگا جز (Mbaqanga jazz)
در اواسط دهه ۵۰، تحت تأثیر نیاز شدید طبقه کارگر شهری به سرگرمی، انواع گوناگون موسیقی آفریقای جنوبی به ترکیبی از ایده ها و فرم ها روی آوردند. یکی از مناطق کلیدی در شکل گیری این رشد، منطقه سوفیاتاون (Sophiatown) در ژوهانسبورگ بود که از دهه سی به بعد به خاستگاه پر جنب و جوش سبک جدیدِ زندگی شهری سیاهپوستان تبدیل گشته بود. این منطقه حومه نشین ماجراجو ترین نوازندگان فرم های جدید موسیقی را به خود جذب کرد و به بستر پویایی برای فرهنگ در حال رشد موسیقایی سیاهپوستان تبدیل شد.
مارابی و کوئلا در ماباکنگا آمیخته شدند که فرمی از موسیقی جزِ آفریقایی زده است. خواننده هایی مانند میریام ماکبا (Miriam Makeba)، دالی رتبی (Dolly Rathebe) و لتا مبولو (Letta Mbulu) طرفداران فراوانی پیدا کردند.
ساختار دوره ای مارابی با سبک های رقص سنتی مانند ایندلامو زولو (Zulu indlamu) نیز هماهنگ است. گرایش ایندلامو در سبک «استامپ آفریقایی» نقش بست و نیروی ریتمیک آفریقایی قابل توجهی را به موسیقی داد، به گونه ای که باعث شد مخاطبان جدید نتوانند در برابر آن مقاومت کنند.
در این زمان بود که فرهنگ جدید سیاهپوستان به سبکی از آن خود دست یافت که آن هم تا حدودی در نتیجه تأثیر فیلم های آمریکایی بدست آمد و شجاعتی که آن ها به گانگسترهای پر زرق و برقی نسبت می دادند که بخش جدایی ناپذیر سوفیا تاون بودند.
اما دولت ملی گرای سفید پوست بود که این دوران پر نشاط را به پایان رساند و ساکنان سوفیا تاون را در سال ۱۹۶۰ به زور به منطقه هایی مانند سونتو که بیرون از ژوهانسبورگ انتقال داد. سوفیاتاون با خاک یکسان و محله سفید نشین تریومف به جای آن ساخته شد.
جز جدید
تأثیرات بینا فرهنگی که در سوفیاتاون بوجود آمد، در سال های بعد نیز موزیسین هایی از نژاد های مختلف را نیز همچنین تحت تأثیر قرار داند. همانطور که سوئینگ و موسیقی ضربی آمریکا بر فرم های نخستین جز تأثیر گذاشته بود، سبک آمریکایی پس از جنگ «بی پاپ» نیز به موزیسین های آفریقای جنوبی رسید.
۱ نظر