پرده اول
در تاریکی مطلق سالن، ناگهان فریادی شنوندگان را شوکه میکند… پرده باز میشود و نمایی از شهری سوخته و حمله مغولها دیده میشود؛ در همین صحنه مانند پرده اول اپرای عاشورا غریب پور با نهایت تکنیکهای تئاتر عروسکی بیننده را میخکوب میکند، البته تکنیک نور بسیار قوی تر از اپرای عاشورا خودنمایی میکند. ارکستر سمفونیک با تمام حجم در حال نواختن در چهارگاه است و طنین صدای “گانگ” فضا را پر استرس تر میکند.
اولین خواننده ای که وارد میشود محمدرضا صادقی است که در نقش امیر تومان در این اپرا خوانده است.
امیرتومان سوار بر اسب فرمان خراب کردن حریم شهر را میدهد و مردم اشفته و سراسیمه در حال گریز از چنگ مغولان هستند.
یکی از نکات حائز اهمیت در اپرای مولوی این است که لیبرتوی غریب پور به گونه ای نوشته شده است که در هیچ صحنه ای ایرانیان سلاح به دست دیده نمیشوند و در واقع سلاحشان کلام و فرهنگ از اولین گفتگوهایی که شبیه به رجز خوانی است امیرتومان سوار بر اسب فرمان خراب کردن حریم شهر را میدهد و مردم اشفته و سراسیمه در حال گریز از چنگ مغولان هستند.
صحنه ای از پرده اول
یکی از نکات حائز اهمیت در اپرای مولوی این است که لیبرتوی غریب پور به گونه ای نوشته شده است که در هیچ صحنه ای ایرانیان سلاح به دست دیده نمیشوند و در واقع سلاحشان کلام است. در پایان این اپرا زمانی مردم بر مغولها پیروز میشوند که از نظر فرهنگی به درجه ای میرسند و هیچ گونه درگیری غیر کلامی را شاهد نیستم.
در ادامه این پرده صدای های مختلف با نقشهای کوتاه شنیده میشوند که در بیشتر نقشها خوانندگان باید توانایی اجرای تکنیکهای خاص موسیقی ایرانی و آواز غربی را داشته باشند در نتیجه در اجراهای مجدد این اثر هم نمیتوان از خوانندگان عادی که فقط به نت خوانی مسلط هستند استفاده کرد و به زبانی دیگر در میان نقشهای کوتاه هم نمیتوان از سیاهی لشکر خواننده استفاده کرد. این نوع اپرا ها به خاطر داشتن تعداد زیاد خواننده حرفه ای، طبعا مشکل بیشتری در اجرا دارند چراکه کمتر خوانندگان حرفه ای حاضر به اجراهای کوتاه میشوند.
پرده دوم
این پرده با نوا آغاز میشود و اولین ورود شمس را میبینیم که همایون شجریان نقش او را به عهده دارد. ورود شمس بر خرابه های شهر سوخته در هاله ای از دود و غبار با نور پردازی بی نظیر غریب پور صحنه ای تاثر انگیز و خلسه آور را بوجود می آورد.
دستگاه نوا در این اپرا بسیاری از قسمتهای موسیقی را تشکیل میدهد؛ استفاده عبدی از این دستگاه به دلیل خواصیت منحصر به فرد این دستگاه است، نوا که روی درجه چهارم شور ساخته میشود در عین حال که بخشی از خواص شور را دارد به اصفهان (یا در حالت تامپره، مینور) هم نزدیک است و میشود گفت جدیت و وقار هر دو دستگاه را در خود دارد. استفاده زیاد از این دستگاه فضای کلی اپرا را با شکوه و اسطوره ای کرده است. همایون شجریان با اینکه در صدایش جوانی دیده میشود ولی به سرعت برای شنونده خودش را به نقش شمس پیر نزدیک میکند؛ احتمالا جسارت و قلدری که در صدای همایون شجریان است باعث میشود که جوان بودن صدای او لطمه ای به کاراکتر نزند.
۱ نظر