تجربه شده که جدای از مسئله ی هوش بسیار بالا (شاید در حد یک نابغه) عاملی که باعث موفقیتِ اکثر هنرمندانِ برجسته شده “پشتکار و تمرینِ مدام و پیوسته” بوده است. همانطور که در شماره ى اول گفته شد شیوه اى که قصدِ شرحِ آنرا دارم، پیشرفتِ متعادل و مستمرى را براى شاگردان فراهم مى کند و قابلیت این نیز وجود دارد که رفته رفته به موسیقى جدى تر نگاه کنند و قصدِ حرفه اى شدن را در سر بپرورانند.
در هر تمرین مى توان دو امر را در نظر گرفت یکى مقدارِ تمرین (کمیت) و دوم روش تمرین (کیفیت).
بر طبق تجربه و خاطراتِ موسیقیدانانِ گذشته وقتى مقدار تمرینِ روزانه خیلى بالا باشد (حداقل حدود چهار یا پنج ساعت) حتا اگر روشِ تمرینِ هنرجو هم کاملا درست نباشد ولى چون تمرینِ بسیار زیاد باعث نرمى و مهارتِ فوق العاده ى دستها مى شود، هنرجو مى تواند مدل و روش تمرین و حتا نوازندگى خود را تغییر دهد و البته که مى تواند به چند فُرم و مدل، نوازندگى کند و تغییرِ سبک و روشِ نوازندگى براى او آسان تر خواهد بود (نسبت به کسانى که مقدار تمرین آنها روزانه حداکثر مثلا نیم ساعت است).
در این مورد کمیتِ تمرین، کیفیتِ آنرا تا حدِ قابل قبولى پوشش مى دهد.
ولى اگر شرایط جز این باشد که امروزه براى اکثر مردم شرایط براى تأمین وقت کافى و وافى بسیار سخت است، کیفیتِ نحوه ى تمرین خیلى خیلى بیشتر از پیش اهمیت پیدا مى کند، حال اگر نحوه ى تمرین خوب و زمان زیادى هم براى تمرین موجود باشد، زهى سعادت.
البته چگونگیِ تمرین با بهره وری بالا را هم باید استادى آگاه به شاگرد تعلیم دهد (البته به شرط اینکه خود بداند!)، نه اینکه با سخت گیری و فشارِ بیش از حدِ توانِ شاگرد، او را مجبور به تمرین هاى زیادِ روزانه کند. در این صورت هنرجو تا مدتِ محدودى این وضعیت و سخت گیرى را تحمل می کند و بعد خسته شده و با بهانه ای از کلاس می گریزد.
در این شماره و شماره ى آینده راه کاری را به هنرجویان پیشنهاد می کنم که بتوانند با صرفِ حداقلِ وقت براى تمرین، بهترین نتیجه را بگیرند. نه اینکه حالا اگر هنرجویى وقتِ تمرینِ بیشترى داشت از خود دریغ کند، البته که هر چه تمرین بیشتر و صحیح تر باشد بهتر است.
در وحله ى اول قبل از فکر به چگونگىِ تمرین، بهتر است تمرین در حکمِ یک تفریح باشد تا در حکمِ یک کارِ جدى که هنرجویان بیشتر از تمرین لذت ببرند تا اینکه هنگامِ تمرین دائم درگیر پیدا کردن نت ها و درآوردن یک تکه ى جدید باشند و ذهن و فکر آنها را به شدت مشغول کرده و باعث خستگىِ بیشتر و عدمِ بازدهى شود.
وقتى تمرین در حکم تفریح باشد چند حُسن دارد:
یک باعث انگیزه ى بیشتر مى شود.
دو باعث رفع خستگى مى شود.
سه باعث این دیدگاه براى هنرجو مى شود که یاد گیرى موسیقى آنقدر هم سخت نیست (حداقل به طور ضمنى براى مبتدیانى که نه به قصد حرفه اى شدن درس مى گیرند)
چهارم باعث پیگیرى کلاس بطور مرتب مى شود که در نتیجه ى آن یک هنرجویى که نمى خواست به طور حرفه اى نوازنگى را دنبال کند خواهد دید که بدون اینکه براى تمرین و موسیقى خود وقت کامل و مشخصى بگذارد مثلا شش ماه یا یک سالى است که به کلاس مى رود و تا حدِّ کمى هم دست او راه افتاده و چه بسا که بخواهد از آن به بعد نوازندگى را به صورت حرفه اى دنبال کند و بدین صورت مراحل ابتدایىِ آموختن موسیقى را به راحتى طى نموده.
پنجم اینکه وقتى موسیقى در حکمِ یک استراحتِ ذهنى و فکرى قرار مى گیرد باعث رفع خستگىِ ضمنى مى شود که در نتیجه بهره ورى را در دیگر کارهاى روزانه ى شخص افزایش مى دهد. (من جمله در مطالعه و خواندنِ درس)
در این روش تمرین، براى تمرین نه برنامه ریزى و نه تعیینِ وقت مشخصى مفید نخواهد بود بلکه تمرین ها باید در وقت هاى اضافه یا تلف شده یا در بینِ برنامه هاى دیگر (حتى الامکان) باشد.
شالوده ى این روش، تمرین بر مبناى زمان و کیفیت است، بدین معنى که هنرجو بجاى اینکه تمرکز خود را روى مقدار درس یا چگونگى نحوه ى اجراى آن بگذارد یا مقدارى از وقت خود را صرف برنامه ریزى براى تمرینِ خود کند، بعد هم نتواند طبق برنامه ریزى عمل کند و باعث سرخوردگى شود، هنرجو ذهنِ خود را تنها و فقط متمرکزِ مقدار زمانِ تمرین مى کند و به هیچ در موردِ دیگرى لازم نیست که برنامه ریزى کند.
در شماره ى آینده نحوه ى این روش تمرین را شرح خواهم داد.
۱ نظر