گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نگاهی به اپرای مولوی (۱۳)

در پاسخ مولوی، همسرش می خواند: «بی نوا گردی ز یاران وابری، خار گردی و پشیمانی خوری» که می شنویم خواننده نقش همسر مولوی با اشاره به Fa # در گوشه «اوج» شور این گوشه را به بیات راجع اصفهان تبدیل می کند که گویا برای تاکید بر عدم درک متقابل احساسات طرفین اینگونه خوانده شده است. در ادامه نغمه “فا دیز” به “فا بکار” تبدیل شده و سئوال و جواب ها در دو گوشه مختلف یک دستگاه ادامه پیدا می کند؛ این رویه تا حدی ادامه پیدا می کند که همسر مولانا هم با او یکدل می شود.

همسر مولانا باز از او می خواهد خودداری می خواهد: «بدت گویند بد گویان» در پاسخ او مولانا با ضرب آهنگی حماسی می خواند، «نکو گو را و بد گو را نمی دانم نمی دانم» القای ریتمیک در این صحنه بوسیله پیزیکاتوی زهی ها بسیار استادانه نوشته شده است و جنبشی نا محسوس را در شنونده بوجود می آورد.

همسر مولانا می گوید: «تو را آن صورت غیبی به ابرو نکته می گوید»، در آکومپانیمان این مصرع هارپ چنین می نوازد:

این استفاده از هارپ تکنیکی آشنا از بهزاد عبدی است که در پرده چهارم، هنگامی که مولوی مشغول به یادآوری گذشته بود استفاده شد؛ در اینجا نیز اجرای مکرر فواصل دوم به همراه یک فاصله پنجم و سوم تصویری کدر از یک آکورد را فراهم می کند که توصیفی صوتی از «آن صورت غیبی» است!

در ادامه، همین فیگور هارپ برای القای ریتمیک تکرار می شود ولی توسط افکت های پرکاشن ها و پیتزیکاتو ها پوشش داده می شود. همسر مولانا می خواند: «ز دست و بازوی قدرت به هر دم تیغ می برد» که در همراهی «تیغ می برد» باز « آکورد پر کاربرد» بهزاد عبدی را می شنویم که همراه با تریل اجرا می شود و فضایی خوف انگیز را بوجود می آورد:

دیویزه دو گروه ویولون به سه گروه مجزا یعنی تبدیل شدن ویولونها به شش دسته، اتفاقی کم سابقه در دنیای موسیقی کلاسیک است (البته به جز موسیقی های آوانگارد قرن بیستم) ولی در آثار بهزاد عبدی بسیار دیده می شود.

مولانا ادامه می دهد: «… که من جز مهر مه رو را نمی دانم نمی دانم» و با همراهی بادی برنجی ها و القای ریتمیک اکسیلوفون و ویبرافون، پایانی قاطع و کوبنده را رقم می زند.

پس از این، در صحنه یکی از درخشان ترین و هوشمندانه ترین ترفندهای آهنگسازی بهزاد عبدی نمود پیدا می کند؛ غریب پور در ادامه این صحنه ناله و زاری همسر مولانا را به نمایش درآورده و نیز سرزنش های مولانا را، حال این حادثه در ادامه حجمی از ریتمها و ملودیهای حماسی روی داده، چطور آهنگساز می تواند این آتش را به ناگهان خاموش کند؟ آتشی که در نهانش اشک های همسر مولاناست…

پس آهنگساز بر روی پدی از چلو و دابل باسها که دوبل فاصله پنجم که در این بخش القا کننده دشتی است، آکوردی می نویسد برای هارپ که گویا جرقه هایی از آن آتش رو به خاموشی است و توجه را به همسر گریان مولانا جلب می کند:

آکورد La – Re – La – Si b – Do – Re* از آکوردهایی است که بهزاد عبدی در قطعات دیگرش هم استفاده کرده است و کاربرد آن را به زعم نگارنده، گرفتن بار حماسی و محکم دشتی و بخشیدن حزن و اندوه به آن، در نظر گرفته است.

سرزنش های مولانا همزمان با گلایه های همسرش نزد خدا آغاز می شود؛ مولوی می خواند: «به دام حلقه ذکرم چه می خواهی چه می گویی؟…» با اینکه دیگر آواز همسر مولانا در مایه ای دیگر نیست و گویا کمی با او همراه شده است ولی هنوز تا یگانگی فاصله دارد… هر کدام ساز خود را می زنند، مولانا نصیحت می کند و همسرش دست به دعا برای اصلاح او برداشته، مولانا از دلدادگی و پایداری در گوشه «اوج» می خواند (دانگ دوم گام شور) و همسرش در گوشه «درآمد» (دانگ اول شور).

* آکوردها را از چپ به راست بخوانید.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است